اولین مناظرۀ زنده کاندیداهای گزین شدۀ شورای نگهبان رهبر، برای انتخابات ریاست جمهوری رژیم در روز جمعه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ برابر با ۲۸ آوريل ۲۰۱۷ برگزار شد. بیلانی که در این مناظره از وضعیت رژیم ارائه گشت، بیان ورشکستگی تمامی حاکمیتی است که بود و نبود این ملت را در چهاردهۀ گذشته در دست داشته و همۀ نیروهای غیرخودی را به شکل بیرحمانه ای قلع و قمع کرده است.
میلیون ها جوان بیکار، اقتصاد ورشکسته، کارخانه های تعطیل شده، ارتش گسترده کارگران بیکار، رشد حاشیه نشینی به حدود ۳۵ درصد جمعیت کلان شهرها، خزانه خالی و غارت شده، محیط زیست ویران شده، هوای آلودۀ غیرقابل تنفس کلان شهرها، فقر، اعتیاد، فحشاء، افسردگی و قتل عام مسافران در جاده های کشور، بیلان ورشکستی چهاردهه حاکمیت جمهوری اسلامی در کشوری است که قبل از انقلاب شتابان ترین رشد اقتصادی را داشت.
کشوری که امروز توسط کسانی اداره می شود که در کارنامه خود غارت تمام و کمال دار و ندار کشور را دارند. حقوق های نجومی، بذل و بخشش های نجومی املاک و زمین های مرغوب در تهران، غارت صندوق ذخیره معلمان، چپاول سازمان تامین اجتماعی، فرار مالیاتی و ریخت و پاش های بی حد و حصر موقوفه های سراسر کشور و بزرگترین شان، تولیت آستان قدس و دیگر نهادهای زیر نظر رهبر، سازماندهی قاچاق های ده ها میلیاردی «برادران قاچاقچی»، چهره نمای کارکرد حاکمیت اسلامی است و حالا هم نمایندگان ولائی کاندیدای ریاست جمهوری، پرچمدار وعده های نجومی شده اند. ولی فقیه رژیم هم در دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور در يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ در دفاعی مستقیم از کاندیداهای ولائی، خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری می گوید:« بهگونهای شعارها و برنامهها را مطرح کنید که همه بدانند با هدف اصلی حمایت از طبقات ضعیف وارد عرصه شده اید و حل این مشکل مهم برای شما در اولویت جدی قرار دارد». همینجا باید از رهبر رژیم پرسید؛ شما که تمامی امکانات این مملکت را در چهاردهۀ گذشته در اختیار داشته اید برای «طبقات ضعیف چه کرده اید؟ این درست است که دولت های وابسته به جریان اصلاحات ، اعتدالیون و کارگزاران، سیاست های نئولیبرالی را دنبال کرده اند و مدام با سنگ اندازی های دستگاه ولایت روبرو بوده اند، اما سیاست های فاشیستی دستگاه ولایت که نمونۀ آن را در دورۀ هشت ساله «دولت محبوب رهبر» دیده ایم، تا چه حد توانسته است به داد محرومان برسد.
مردمی که جلوی تلویزیون ها و یا کامپیوترهایشان نظاره گر این مناظره بودند، می دانستند این ها که چنین از وضعیت اسف بار کشور سخن می گویند و وعده اصلاح اوضاع را می دهند و از ایجاد ۵ میلیون شغل و حل مشکل ازدواج جوانان و حل مشکل مسکن مردم سخن می گویند، نمایندگان جریان هائی هستند که امکانات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و امنیتی را در چهاردهۀ گذشته در دست داشته اند. این ورشستگان سیاسی، برای کسب نظر مردم، باز هم وعده می دهند همانگونه که امام شان خمینی در بدو ورود به قم (۱۰ اسفند ۵۷) در سخنرانی مدرسه فیضیه وعده های نجومی داد که : «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم.» (صحیفه امام، ج۶، ص ۲۷۳)
اما در مناظره اول یک چیز بسیار روشن بود. کاندیدهای جبهه ولائی و نظرکردۀ رهبر، رسوائی به بار آوردند. آنها حرفی برای گفتن و طرحی برای ارائه نداشتند. آنطور که یک کاربر توئیتری نوشت: «رئیسی هم بود». قالیباف، شهرخوار تهران، تلاش کرد به شیوه احمدی نژاد وارد شود، اما چنان در هم کوبیده شد که انتظارش را هم نداشت. ریشخند تاریخ است که قالیباف و رئیسی به عنوان نمایندگان جناح ولائی رژیم تلاش کرده و تلاش می کنند از شیوه ترامپ برای دلبری از محرومان جامعه وارد عمل شوند. آنها روی فقر دهان گشوده و فلاکت همه جا گسترده در جامعه انگشت گذاشته اند. پخش آرد به جای سیب زمینی و وعده چند برابر کردن یارانه ها از اینجا ناشی می شود.
مردمی که جلوی تلویزیون ها و یا کامپیوترهایشان نظاره گر این مناظره بودند، می دانستند این ها که چنین از وضعیت اسف بار کشور سخن می گویند و وعده اصلاح اوضاع را می دهند و از ایجاد ۵ میلیون شغل و حل مشکل ازدواج جوانان و حل مشکل مسکن مردم سخن می گویند، نمایندگان جریان هائی هستند که امکانات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و امنیتی را در چهاردهۀ گذشته در دست داشته اند. این ورشستگان سیاسی، برای کسب نظر مردم، باز هم وعده می دهند همانگونه که امام شان خمینی در بدو ورود به قم (۱۰ اسفند ۵۷) در سخنرانی مدرسه فیضیه وعده های نجومی داد که : «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم.» (صحیفه امام، ج۶، ص ۲۷۳)
اما در مناظره اول یک چیز بسیار روشن بود. کاندیدهای جبهه ولائی و نظرکردۀ رهبر، رسوائی به بار آوردند. آنها حرفی برای گفتن و طرحی برای ارائه نداشتند. آنطور که یک کاربر توئیتری نوشت: «رئیسی هم بود». قالیباف، شهرخوار تهران، تلاش کرد به شیوه احمدی نژاد وارد شود، اما چنان در هم کوبیده شد که انتظارش را هم نداشت. ریشخند تاریخ است که قالیباف و رئیسی به عنوان نمایندگان جناح ولائی رژیم تلاش کرده و تلاش می کنند از شیوه ترامپ برای دلبری از محرومان جامعه وارد عمل شوند. آنها روی فقر دهان گشوده و فلاکت همه جا گسترده در جامعه انگشت گذاشته اند. پخش آرد به جای سیب زمینی و وعده چند برابر کردن یارانه ها از اینجا ناشی می شود.
پروژه سوءاستفاده از سه دهک پائین جامعه، اقشار اسیر در حاشیه شهرها و یا ویلان در روستاهای ویران، مدت هاست کلید خورده است. آنها که در این میان از حضور و نفوذ نیروهای چپ در میان اقشار تهیدست جامعه نیز به شدت نگرانند به ساخت فیلم هائی روی آورده اند تا بتوانند چهره چپ را خدشه دار کنند. در همین راستا، خامنه ای در فراز دیگری از سخنانش در دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور در يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ برای ترساندن کارگران از تفکر چپ مدافع کارگران و تهیدستان جامعه می گوید:« در اوايل انقلاب نيز عوامل و عناصر چپ آنروز يعني كمونيستها خيلي تلاش كردند جامعه كارگري را مقابل اسلام و نظام قرار دهند اما كارگران صداي دين را صداي آشنا و مطلوب خود دانستند و مقابل اين توطئه ايستادند.» بی جهت نیست که نماینده قالیباف در قرعه کشی سیمای جمهوری اسلامی برای شرکت در مناظره ها، کسی نیست جز تهیه کننده فیلم های «سانسور» و «ماجرای نیمروز». به نظر می رسد که جناح ولائی در پروژه خود در انتخابات ۹۶ می خواهد همچون هالیوود، از فیلم هم برای کسب نظر مردم یاری بگیرد. چه پروژۀ فیلم سازی های برنامه ریزی شدۀ جناح ولائی، چه از سر راه برداشتن هاشمی رفسنجانی و چه به پیش راندن آیت الله قتل عام ،ابراهیم رئیسی، که عضو هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بود و در مناظره ها کسی جرئت نکرد به این سابقه اش اشاره کند، همه و همه مهره های یک تسبیح هستند که به تدریج در کنار هم قرار می گیرند.
اما علیرغم این سرمایه گذاری های عظیم و حضور سازمانیافته بخش های امنیتی و نظامی دستگاه ولایت در جریان انتخابات، مناظره روز جمعه نشان داد که کاندیداهای آنها حرفی برای گفتن ندارند و با این حد از حضور و وعده های نجومی، امکان پیروزی شان بسیار بعید است. از این رو می توان به این نتیجه رسید که اگر جناح ولائی بر این نظر است که برای مقابله با اوضاع جدید جهانی، به قدرت یک پارچه نیاز است و قوه مجریه نیز باید در اختیار دستگاه ولایت قرار گیرد، آنگاه راهی جزء «مهندسی معقول و منطقی» انتخابات ریاست جمهوری توسط سپاه و دیگر نیروهای پیرامونی بیت رهبری نمی ماند. تمرکز دولت ترامپ بر جمهوری اسلامی و قدرت گرفتن نژاد پرستان در دولت اسرائیل و زبان دراز شدن شیوخ مرتجع سعودی و به جنب و جوش افتادن بخشی از اپوزیسیون بی اعتقاد به قدرت مردم و تلاش برای آویزان شدن به ترامپ و ارتجاع منطقه، زنگ خطر را برای دستگاه ولایت به صدا درآورده است. هر دو جناح رژیم تلاش می کنند برای مقابله با این وضعیت، چاره ای بیاندیشند. با این حال جناح ولائی نسبت به وضعیت رژیم و فشار های خارجی بسیار نگران تر است. تلاش آن ها برای نزدیکی بیشتر با پوتین و ایجاد یک قطب محافظ از این ترس ناشی می شود. دیدار رئیس جمهور تاتارستان به عنوان نماینده پوتین با ابراهیم رئیسی، در این فضا، معنای خاصی دارد.
نکته اساسی اما این است که اکثریت جامعه اکنون با چشمان غیرمسلح نیز شاهد آنند که حاکمیت اسلامی نتوانسته و نمی تواند منافع آنها را تامین کند. این حاکمیت مسبب همه بدبختی ها و فلاکت ها و ویرانی این مملکت و بر باد رفتن میلیون ها آرزوی پاک جوانان این کشور است. اکنون صدای پای حضور مستقل مردم، این اکثریت نیروی کار و زحمت از چهارگوشه ایران به گوش می رسد. به این صداهای مستقل مردمی گوش فرا دهیم. فعالان و نیروهای چپ که به نیروی لایزال مردم اعتقاد دارند، موظف هستند به این صداها گوش فرا دهند و در راستای شکل گیری جنبش مستقل مردم که شتاب دهندۀ تشکل های مستقل شان هست یاری رسانند. تلاش های فرقه ای برای مصادرۀ تلاش فعالان مدنی به نام حزب و جریان خود و به کارگیری تبرهای ایدئولوژیک در جنبش نوپای توده ای، نه تنها مذموم است بلکه می تواند بسیار خطرناک هم باشد. سرنوشت فعالان دانشجوئی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهۀ هشتاد، می تواند زنگ خطری باشد که هر فعال مدنی و سیاسی باید به آن توجه ویژه مبذول دارد.
نکته اساسی اما این است که اکثریت جامعه اکنون با چشمان غیرمسلح نیز شاهد آنند که حاکمیت اسلامی نتوانسته و نمی تواند منافع آنها را تامین کند. این حاکمیت مسبب همه بدبختی ها و فلاکت ها و ویرانی این مملکت و بر باد رفتن میلیون ها آرزوی پاک جوانان این کشور است. اکنون صدای پای حضور مستقل مردم، این اکثریت نیروی کار و زحمت از چهارگوشه ایران به گوش می رسد. به این صداهای مستقل مردمی گوش فرا دهیم. فعالان و نیروهای چپ که به نیروی لایزال مردم اعتقاد دارند، موظف هستند به این صداها گوش فرا دهند و در راستای شکل گیری جنبش مستقل مردم که شتاب دهندۀ تشکل های مستقل شان هست یاری رسانند. تلاش های فرقه ای برای مصادرۀ تلاش فعالان مدنی به نام حزب و جریان خود و به کارگیری تبرهای ایدئولوژیک در جنبش نوپای توده ای، نه تنها مذموم است بلکه می تواند بسیار خطرناک هم باشد. سرنوشت فعالان دانشجوئی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهۀ هشتاد، می تواند زنگ خطری باشد که هر فعال مدنی و سیاسی باید به آن توجه ویژه مبذول دارد.
نظرات
ارسال یک نظر