حصار نيوز :نامه زندانى سياسى مريم اكبرى منفرد، در تحريم انتخابات نمايشى

به گزارش حصار كانون حمايت از فعالان سياسى و عقيدتى:زندانى سياسى ، زندان اوين مريم اكبرى منفرد با نوشتن نامه اى انتخابات نمايشى جمهورى اسلامى را تحریم كرد و به شرح قسمتى از فساد در حاكميت آخوندى پرداخت .

متن كامل نامه به اين قرار است:

“رای من، نه به حاکمیت اسلامیست”

دستگاه حاکم آغاز پایان حیات خود را دیده و همچون گاوی که به سلاخی کشیده می شود به هراس افتاده؛ نمایش انتخاباتی حاکمیت اسلامی آغاز گردیده و این هراس از لا به لای اخبار رسانه های حکومت به وضوح دیده می شود.

برای همگان محرز است که قبل از هر انتخاباتی در ایران، ولایت فقیه شماری از عوامل خود را جا به جا می کند تا در نهایت از میان آن ها به صورت نمایشی تعدادی از طریق شورای نگهبان انتخاب می شوند. در این میان فردی انتخاب می شود که مورد تایید ولایت فقیه باشد و مطلقا انتخاب مردم ایران نیست،چرا که به واقع در حاکمیت اسلامی رای مردم اعتباری ندارد.

انتخاب نمایندگان ملت،نوشتار قوانین و تاسیس احزاب سیاسی در کف اقتدار شخصی ولایت فقیه نهفته است. در حاکمیت اسلامی تنها رضایت ولایت فقیه به مسایل گوناگون اعتبار می بخشد و برگزاری انتخابات های نمایشی، تنها برای مشروعیت بخشیدن به رژیم فعلی می باشد. نمایش انتخاباتی تنها ابزاریست برای حکومت،چرا که جایگاه نظام قرون وسطایی در کجاست و رای مردم و به دنبال آن دموکراسی در کجا قرار می گیرد؟!

و قابل توجه است که نمایش انتخاباتی در این دوره از ریاست جمهوری به برملا ساختن دست یکدیگر در فساد و چپاول تبدیل گشته است که در پی آن آشفتگی و شکست سیاسی هر دو جناح به وضوح دیده می شود که خود نمایانگر پوسیدگی و فرو ریختگی ستون های نظامیست که آقایان بارها ادعای محکم و استوار بودنش را مطرح کرده اند!

حال باید پرسید آیا شخصی که انتخاب می شود؛ به راستی مورد تایید مردم است؟! آیا او به درستی نماینده ی انتخاب شده ی مردمیست که به کشورهای خارجی و سازمان ملل معرفی می شود؟!

عاملان فقر و فلاکت مردم،همین افراد هستند. آقای روحانی در حالی مدعی برقراری تدبیر و امید و شادی هستند که بارها شاهد بوده ایم با تمام قوا از اعدام و سرکوب و قلع و قمع جوانان این مرز و بوم دفاع کرده اند! طبق آمار رسمی حکومت ایران، دولت ایشان،در طی چهار سال،بالاترین آمار اعدام را به نام خود ثبت کرده است!

مگر در همین دولت ایشان نبود که تمام آقایان یکی پس از دیگری به صحنه آمدند و رازهای پنهان در دهه ی شصت را بازگو و به آنچه بر سر این مردم آوردند؛ افتخار کردند؟!مگر جز این است که پور محمدی در سال ٦٧یکی از اعضای اصلی هیئت مرگ آن دوره بود؛ اکنون از سردمداران و مسئولین بالا رتبه ی همین دولت است؟!

مگر در همین دولت فعلی نبود که بیست و پنج نفر از جوانان کرد این سرزمین را اعدام کردند؟! مگر همین ایشان در سال ٧٨ با سمت “دبیر شورای امنیت ملی” نقش اصلی را در سرکوب وحشیانه ی قیام جوانان ایفا نکردند؟!

رواج فساد، فحشا و تملق گویی،زاده ی حکومت استبدادیست.این نا به هنجاری ها در بطن زندگی مردم ایران ناشی از عدم مدیریت صحیح است.متاسفانه همان طور که شاهد بوده ایم؛ کلید جادویی آقای روحانی نه تنها به گشودن قفلی منجر نشد، بلکه قفل های بزرگتری نیز پدیدار گشت؛ البته که کلید ایشان برای برخی از عزیزان و نزدیکانشان گره گشا بود!

اینک که موعد برگزاری نمایش انتخاباتیست؛ ایشان به اقدامات مضحکی،مانند کوهپیمایی و عکس گرفتن در کنار دختران جوان،برای جلب آرای مردم، روی اورده است؛ و این در حالیست که اقای روحانی یکی از سردمداران حجاب اجباری در ایران بود! بدین گونه است مصداق بارز استفاده ی ابزاری از آرای مردم؛اقتصاد و سیاست که جای خود را دارد!

اما آن دیگری آقای رئیسی که به تازگی در روزنامه ها به حضرت آیت الله رئیسی ملقب گشته اند! “از اعضای هیئت مرگ در سال ٦٧” و در ابتدای حاکمیت اسلامی مناصب مختلفی از جمله دادیار و دادستان مناطق مختلف را گذرانده اند و نگاهی به کارنامه ی ایشان شرکت در اعدام های گروهی را به خاطر می آورد.گفته می شود ایشان حتی برای یک روز نیز تجربه ی کارهای اجرایی نداشته است، اما بهتر است بگوییم البته که ایشان تجربه ی کارهای اجرایی بی شماری را در زمینه ی اعدام های سال ٦٧،به نام خود ثبت کرده اند؛ و نشاندن داغی بر دل تعداد بسیاری از پدران و مادران که هم چنان به دنبال نشانه هایی از عزیزان خود هستند! اما آقایان با افتخار از آن به عنوان “حکم الهی” یاد می کنند!

چگونه می توانند آقایان کاندید ریاست جمهوری، رد خون بسیاری از انسان های بی گناه را از وجود تاریک خود بزدایند؟! و آیا هیچ گاه در یکی از این مناظره ها این سوال پرسیده خواهد شد و تدبیری برای آن اندیشیده اند؟!

من”مریم اکبری منفرد” زندانی سیاسی زندان اوین،هشت سال است که در زندان های حاکمیت اسلامی می باشم و هر روز شاهد فجایع تجاوزات و شکنجه های زنان زندانی بوده و هستم و با مشاهده ی آن ها در زندان های گوهردشت(رجایی شهر،شهر ری و اوین) با صراحت هر چه تمامتر می گویم که این رژیم بنیادگرا رفرم پذیر نمی باشد.

با آنکه حکومت با هدف القای تغییر اوضاع،مدل های به ظاهر مختلفی از رئیسان جمهور عرضه کرده مانند:(اصلاحات، اصولگرا،اعتدالی و…) اما دهه ها می گذرد و حاصل آن چیزی جز وعده ها،اطوارهای پایان ناپذیر،گزافه گویی ها و تبلیغاتی بیش نبوده است؛ چرا که هنوز هم هموطنان ما در خرمشهر و آبادان و…جنگ زده هستند!

نارضایتی و نا امیدی عمومی از وضع موجود، خروج سرمایه ها و عصیان و ترک وطن نسل جوان را به دنبال داشته است و جوانان عاشقانه، داوطلب زندان،شکنجه و مرگ می گردند. امروزه دستگاه سرکوب هم چنان در چرخه ی کار همان سالیان ٦٠،٦٧،٧٨،٨٨ به نام دفاع از اسلام و نظام مقدس اسلام می چرخد و جوانان را به خاک و خون میکشد…!

اگر اسلام اینگونه است پس جاهلیت و ارتجاع چگونه است؟! این حکومت برای ادامه ی حیات به هرگونه جنایتی دستاویز می شود و امنیت مردم سرزمین های دیگر را برای رسیدن به اهداف خود به خطر می اندازد؛ سوریه، عراق، یمن و… در تمامیت این رژیم نه اصلاح پذیری جای دارد و نه رفرم پذیر است و نه بهره ای از اعتدال و امید، چرا که بی اصل و بنیاد است!

نظرات