ح. ک : خاطره ای با دیدن وشنیدن خبری ، حکومت ترکیه مخالف استخدام کارگر ایرانی است.

نقل_یک_خاطره
در خبر ها شنیدم که دولت ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید 30000 لیره ترک جریمه خواهید شد و به زندان خواهید رفت، بی اختیار دلم گرفت....

به یاد روزهائی افتادم که من ایرانی، دانشجو بودم و هر تابستان میتوانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به کشور بازگردم....
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم!! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که پسر بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس اش برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس میکرد!! و دختران زیبای ترک در استانبول به من میگفتن "افندی افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم....
در تمام مسیر راهم که 2000 کیلومتر از خاک کشور ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنز 230 را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار ونقاش اتومبیلم بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند!!! ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود....
از آن روز تا به امروز که 40 سال گذشته، چقدر حقیر شده ام....
چگونه اینگونه شد و ما به اینجا رسیدیم....
============= 

آری آنروز ترکيه بيغوله ای بيش نبود و در استانبول يک هتل خوب بود که هيلتون بود ولی تا بامداد بدون يک لحظه (يک لحظه) صدای بوق، بوق، بوق، نمیگذاشت در پشت پنجره های دولا خوابيد. بنزين هايش انگار نفت باشد در اتومبيل ها کار نمیکرد و حتما میبايستی دو قوطی «اس تی پی» (تقويت کننده بنزين) در باک بنزين میريختی تا موتور همان بنز شما «چک، چک، چک» کار نکند وبتواند کشش داشته باشد.و دولت شاهنشاهی وامی بزرگ به ترکيه داده بود تا جاده هارا بخاطر بارهای سنگين و زيادی که به کشور حمل میشد تا سازندگی ها وپيشرفت ها کامل شود آسفالت يادر برخی جاها تعمير و پهن کند.
دوستی داشتم که در سيواس پشت برف مانده بود و باهمسر باردارش از اروپا می آمد و شب جا برای خوابيدن پيدا نکرده بود و پس از خوردن «دونر کباب» آنهم سرپایی وبدون خواب روز بعد که جاده باز شده بود، هردو همسر با (ببخشيد) اسهال و استفراغ تا مرز ايران رانده بودند زيرا خوراک ها آلوده و پر از ميکرب وويروس بوده است. حالش در تبريز خوب شده بود.
آنگاه که به تبريز رسيده بود به سراغش رفتم، هتل انترکنتينانتال برای دو تازه ازدواج کرده با همسر باردار اتاق با وان و دوش گرفتم گرچه ساعت 12:30 پس از نيمه شب بود به آشپز هتل گفتم چلوکباب مفصلی برای آنان که ديگر حالشان خوب شده بود درست کرد که هر کبابی به پهنای يک دست و به درازای يک بازو از آرنج تا نوک انگشتان بود پول شام مفصل آنان 25 ريال هر خوراک شده بود «با تخفيفی که از هتل گرفتم» آنان تنها 40 ريال پول شام بی وقت را داده بودند.

آن ترکيه امروز برای حمالی، هم ايرانی را استخدام نمیکند...

تفو ای چرخ گردون.... تفو...

هيهات و هيهات

دريغا روز بيداری

دريغا صبح هوشياری

نظرات