" اسرائیل از صفحه روزگار محو باید گردد "
ویکتوریا آزاد
سهشنبه ۵ شهريور ۱٣٨۷ - ۲۶ اوت ۲۰۰٨
سخن سرآغاز:
مقصود از این مقاله بررسی تنها یک بخش ازسیاستهای رژیم جمهوری اسلامی است که فی الواقع این بخش اساسی ترین و محوری ترین ابعاد سیاست خارجی ایران را توضیح میدهد.بدیهی است که انتقادات نگارنده این مقاله نسبت به سیاست خارجی اسرائیل درخصوص نوع رفتار و استراتژی سیاسی او درفلسطین و لبنان ... بجای خود محفوظ است و موضوع این مقاله نیست.
نگارنده این مقاله اشراف کامل دارد که در عرصه سیاست خارجی ، دوست و دشمن وجود ندارد بلکه تنها منافع ملی وجود دارد و دقیقا از این منظر است که اسرائیل ، امریکا و اروپا ...میتوانند در مقاطعی به منافع ملی ما نزدیک و یا دور باشند. نگارنده این مقاله اعتقاد دارد که این حق ملت فلسطین است که از کشوری آزاد ، مستقل و
دموکراتیک برخوردار باشند و این حق باید برسمیت شناخته شود. فلسطینیان نیزمی با یست کشور اسرائیل را برسمیت بشناسند و با مردم و کشوراسرائیل سیاست همزیستی مسالمت آمیز را برگزینند و بر سر اشغال اراضی فلسطینی راهی برای توافقات دوجانبه پیدا شود. یک ملت فلسطینی ضعیف و فقیر هرگز موجب ثبات در اسرائیل و منطقه نخواهد شد. توسعه باثبات وبلند مدت اقتصادی و سیاسی در اسرائیل بدون بهبود اقتصادی فلسطینیها و ایجاد دولت مستقل فلسطینی امری محال است . لذا روند صلح اسرائیل و فلسطین باید تقویت شود و به انسان کشی و میدان گرفتن پیکارجویان پایان داده شود و دستان شرارت محور ترورپروران و ترویستها و دلالان زرادخانه های تسلیحاتی از این حوزه با اتکا به دیپلماسی فعال کوتاه گردد.
********************************
اسرائیل کشوری است که دركسب رتبه اول علمي - فناوري در سطح منطقه، قرار گرفتن در جايگاه نخست اقتصادي منطقه، تبديل شدن به كشوري توسعه يافته و داراي تعامل سازنده وموثر با ساير كشورها در روابط بين الملل ( بغیر از فلسطین ) واستقرار دموکراسی و احقاق حقوق بشربرای شهروندان خود موفق است !
رژیم ایران ، اسرائیل را کشوری توسعه طلب ، غاصب و اشغالگر، ضد اسلامی و صهیونیستی میداند لذا اسرائیل تهدیدی جدی در موازنه قدرت در منطقه بزعم جمهوری اسلامی برای حیات جهان اسلام محسوب میشود و باید محو گردد!
از نظر دولتمردان و تئوریسین های رژیم اسلامی ، اسرائیل نه تنها بلحاظ ژئوپلیتیکی برای ایران یک تهدید محسوب میشود بلکه اسرائیل ، مبانی ارزشی و اصول انقلاب اسلامی را نیز به خطرانداخته است. به نقل قول زیر از یکی ازتحلیلگران مرکز تحقیقات استراتژیک شورای تشخیص مصلحت نظام مرتضی شمس توجه کنید :
انقلاب اسلامي كه مسلمانان جهان را به بازگشت به اسلام فرا ميخواند با توجه به آيه شريفه
«لن يجعل الله للكافرين عليالمؤمنينن سبيلا» و ساير اصول عزتمدارانه اسلامي نميتواند نسبت به مهمترين مسألهجهان اسلام كه همان اشغال سرزمين فلسطين بهدست نيروهاي بيگانه است، بياعتناباشد. اشغال قدس شريف نخستين قبله مسلمانان، آوارگي صدها هزار تن ازمسلمانان فلسطين و رجزخوانيهاي پياپي سردمداران رژيم صهيونيستي عليه جهان اسلام و تهديدساير سرزمينهاي اسلامي (از نيل تا فرات) از چنان اهميتي برخوردار بود كه پس ازپيروزي انقلاب اسلامي حكومت اسلامي بلافاصله مبارزه با اسرائيل را در سرلوحهاهداف سياست خارجي خويش قرار داد. شيعيان جنوب لبنان كه در زمانحكمراني شاه با توجه به حمايت اين رژيم از اسرائيل در ميان اعراب احساسسرشكستگي ميكردند با پيدا كردن يك پشتوانه معنوي و سياسي به نام جمهورياسلامي ايران درمقام يك بازيگر مؤثروسرنوشتساز، وارد ميدان مبارزه با اسرائيل
شدند. (1)
درهمین مقاله مرتضی شمس مینویسد :
در اينجا ذكر اين نكته ضروري است كه اگر چه بخش عمدهاي از تعارض و مخالفتجمهوري اسلامي ايران با رژيم صهيونيستي براساس مباني ايدئولوژيك نظام اسلامياست، اما از سوي ديگر از زاويه منافع ملي نيز اين مسأله قابل توجه ميباشد.
توضيح آنكه سه كشور مصر، تركيه و ايران با توجه به وسعت، جمعيت، منابع،ويژگيهاي جغرافيايي، پيشينة تاريخي و همواره خواهان ايفاي نقشي ويژه درخاورميانه بودهاند. از اينرو ورود يك بازيگر جديد در صحنه خاورميانه، كه به دليلدر اختيار داشتن منابع مالي فراوان و برخوردار بودن از پشتيبانيهاي سياسي در سطحجهان ميتواند به ضرر منافع ملي اين كشورها هم باشد.
اسرائيل در دو زمينه برخورداري از سلاح هستهاي و تكنولوژي پيشرفته بر سايركشورهاي خاورميانه برتري دارد و در پي آن است تا با افزايش نقش خود در اقتصادمنطقه آخرين حلقه برتري مطلق خود در منطقه را تكميل كند. رژيم اشغالگر قدس بهدليل برخورداري از منابع مالي و فنآوري در صورت گشايش بازارهاي سرمايه ومصرف منطقه ميتواند نياز سرمايهاي و مصرفي بخش عمده خاورميانه را تأمين سازد،امري كه در حال حاضر با توجه به تحريم اعراب و اكثر كشورهاي اسلامي براي اسرائيلناممكن ميباشد. صدور تكنولوژي، سرمايه و كالا به بازار كشورهاي خاورميانه از يكطرف صنعت و تجارت رژيم صهيونيستي را رونق ميبخشد و از طرف ديگر كشورهايمنطقه را در اين زمينهها به رژيم صهيونيستي وابسته ميسازد امري كه هم براي اقتصاد وهم جايگاه منطقهاي كشورهاي مهمي همچون ايران، تركيه و مصر ناخوشايند ميباشد.
ملاحظات فوق در مجموع منجر به طرح اسرائيل بهمنزلة يك تهديد ملي براي ايرانشده است و از اينرو ميبينيم كه جمهوري اسلامي نيز جهت حفظ اسلام و كياناسلامي در مقابله با اسرائيل هيچگونه ترديدي به خود راه نميدهد.
در سند چشم انداز 20 ساله نیزدر خصوص اركان راهبرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ، چنین آمده است : درخصوص منافع واهداف كلان ملي و بعد سياست خارجي آن، شاخصها و هدفها وجهت گيري هاي مشخصي نظير، كسب رتبه اول علمي - فناوري در سطح منطقه، قرار گرفتن در جايگاه نخست اقتصادي منطقه، تبديل شدن به كشوري توسعه يافته، درعين حفظ هويت اسلامي- انقلابي، الهام بخش درجهان اسلام، داراي تعامل سازنده وموثر با ساير كشورها (در روابط بين الملل) لحاظ شده است. از آنجا كه «علت غايي» و هدف نهايي رويكرد خارجي سند چشم انداز، تبديل شدن به قدرت برتر منطقه در عين حفظ هويت اسلامي- انقلابي است، بنابراين:
راهبرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قاعدتا بايستي «راهها و روشهاي برتري منطقه اي» و علل و رفع موانع و معضلات آن را در سطوح پيراموني، منطقه اي و بين المللي - جهاني، ارائه نمايد. در راهبرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ابتدا«مهار تهديد و كنترل توسعه طلبي» رژيم صهيونيستي داراي اولويت است. (2)
تفسیر عبارات بالا یعنی آنچه که احمدی نژاد میگوید " اسرائیل باید ازصفحه روزگار حذف شود " و ایران باید "قدرت برترمنطقه" شود ، البته نه از طریق ارتقاء شاخصهای اقتصادی و سیاسی بلکه از طریق پرخاشگری، تنش زائی، سلطه جوئی، توطئه، تروریسم، نقض کامل حقوق شهروندی، اقتصاد رانت خوار، توسعه طلبی اسلامی و ایدئولوژیک ، رشد و گسترش باندهای قاچاق مواد مخدرو زنان ! راهبردهای سیاست خارجی حکومت اسلامی مبتنی است بر دیدگاه آرمانگرایانه اسلامی که اسلام را دین برتر میداند و سلسله مراتب حاکم بر نظام بین المللی را که انطباقی با نظام ارزشی اسلام ندارد ناعادلانه و باطل میداند. از اینرو مقاومت و ایستادگی در مقابل قدرتهای غربی طاغوتی واستکباری(بخوان امپریالیستی و صهیونیستی) ازمهمترین مولفه های این دیدگاه به حساب می آید. انعکاس این نگاه را در اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ازمنظر قانون اساسی ایران بررسی میکنیم :
بر اساس قانون اساسی اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به استناد بند 16 از اصل سوم و اصل 152 و با نگاهی به مقدمه این قانون به شرح زیر است.
بند 16 اصل 3 :
تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس
*معیارهای اسلام
* تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان جهان
* حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان
اصل ۱۵۲: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس
*نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری
*حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور
*دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان
*عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر
* روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب
اولویت چهار گروه از کشورها
1-همسایگان ایران
2-کشورهای مسلمان
3-کشورهای جهان سوم
4-کشورهایی که یکی از نیازهای سیاسی، اقتصادی،اجتماعی و یا نظامی ایران را برطرف سازند.
خط مشی سیاست خارجی Foreign Policy
1)سعادت انسان در کل جامعه بشری
2)استقلال کشور
3) حفظ تمامیت ارضی
4) حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفین
5) روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب
6)ائتلاف و اتحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام
7)نفی هرگونه ستم گری و ستم کشی
8)نفی هرگونه سلطه گری و سلطه پذیری
9)عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر
10)طرد کامل استعمار
11)جلوگیری از نفوذ اجانب
12)اجتناب از پیمانهایی که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصاد ، فرهنگ و ارتش گردد
13) ظلم ستیزی و عدالت خواهی
14) تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان
همانطور که در سند بالا ملاحظه میکنید در اصول ومبانی سیاست خارجی ایران اسلام محوری ، زبان تهدید از طریق درافتادن با قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای ( به بندهای 4و5و6و14 وبند الویتها نگاه کنید ) ، تاکتیکهای تهاجمی و تدافعی بدلیل ترس از تهدیدات سیاسی و نظامی خارجی و حفظ امنیت نظام بمثابه یک منفعت سیاسی ارکان پایه ای سیاست خارجی دولت اسلامی را ازابتدای حیات تا کنون تشکیل میدهد.
برای مثال پیشگیری از بروز خطرات و تهدیدات بین المللی علیه امنیت ملی کشور و شهروندان ایرانی دراسناد آنان بی معناست و جائی ندارد. بلکه دولت ایران حافظ امنیت ملی تمام امت مسلمان جهان است الی مملکت وملت خود ( ملت را بخوان غیرخودی ها وغیرامتی ها ).
در سند قانون اساسی و سند چشم انداز به نوع تنظيم مناسبات و ترتيب روابط كشورمان با ديگر كشورها دقت کنید، تنها پیامی را که میتوان یافت بشارت انزوای بیشتراست !
در سیاست خارجی ایران امنیت و منافع ملی یعنی : خفه کردن شهروندان ایرانی ، شکنجه و ارعاب ملت ، تهدید و تخریب امنیت مردم ، روابط غیر صلح آمیزبا دول محارب ( ترجمه بند 5 خط مشی سیاست خارجی سند قانون اساسی ) ، تنش آفرینی و به یک کلام همه چیز در خدمت حفظ نظام و قدرت حکام اسلامی در منطقه و جهان معنی میشود ، قدرتی که نه در خدمت شهروندان ایرانی است. بدون حضوراسلام و حاکمان آن ، ایران بهتراست ویران شود ، این آن رویکردی است که حکام ضد ایرانی و ضد هویت ملی ما 30 سال است با خود حمل میکنند !
و این در حالیست که محورهای اصلی سیاست خارجی کشورهای دموکراتیک از جمله کشوری که من در آن زندگی میکنم سوئد ، مبتنی است بر همکاری های ملی و بین المللی برای ثبات وصلح ، دموکراسی و احقاق حقوق بشردرعرصه ملی و بین المللی (حقوق شهروندی برای همه انواع بشر).
واقعیت اینست که دکترین سیاست خارجی نظام اسلامی در سند قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله آن نوعی جهت گیری در سیاست خارجی را دیکته می کند که بیشتر به جهت گیری انزوا در سیاست خارجی نزدیک است. در راهبرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ابتدا منزوی ساختن اسرائیل و حذف او از مولفه های روابط فی مابین خود با امریکا ، عدم برسمیت شناختن دولت و ملت اسرائیل داراي اولويت است. همه ما میدانیم که چالش برتري جويي و فرادستي حاکمان ایران در منطقه درمقابل دولت و ملت نیرومند اسرائیل بیشتر شبیه به یک طنزتراژیک است. همه اینها در حالی است که دولت ایران قدرت برتر منطقه اسرائیل را هدف گرفته و در عین حال خود با چالش های فرا منطقه ای مهمی مواجه است. از این روی رفتارنظام سیاسی ایران در چارچوب هیچکدام از تئوری های روابط بین الملل نمی گنجد.
اما از آنجا که ساخت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی مبتنی بر حفظ وضع موجود است. و ازآنجا که جمهوری اسلامی بیشتر در طلب ثبات است تا تغییر و با استفاده از سیاست حفظ وضع موجود در پی به حداکثر رساندن منافع و امتیازات خود است. لذا جمهوری اسلامی ایران در راستای این سیاست در تلاش است تا از طریق مذاکره و گفت و گو مسائل بین المللی خود را با امریکا حل و فصل کند و از این طریق اسرائیل را ایزوله نماید ( سیاست " قدرت تضادسازی" ) اما جامعه جهانی سیاست اسرائیل ستیزی ایران را بر نمی تابند و از این رو در محاسبات خود در روابط بین الملل با ایران این مولفه مهم را در نظر دارند. فی الواقع اگر برخی از سران رژیم از دوستی و باب مذاکره باز کردن با امریکا صحبت میکنند از حب علی نیست بلکه از بغض معاویه است. سران رژیم اشراف کامل دارند که برای داشتن تضمین امنیتی ، ثبات و حفظ نظام آنها به جلب حمایت امریکائیان نیازمندند لذا در بازی سیاسی خود سعی در ایجاد مراکز و کانالهای لابی گری دارد تا شاید بتوانند زمان را بنفع برنامه های درازمدت خود که همانا جای پای اسرائیل گذاشتن در منطقه است پیش ببرد.
سیاست اسرائیل ستیزی حکومت ایران
سیاست اسرائیل ستیزی حکومت ایران در سه زمینه تاکنون عمل کرده که موجبات اعتراض و خشم نه تنها اسرائیل بلکه اکثریت قریب به اتفاق دول جهان را فراهم آورده :
1. حمايت از گروههاي ضداسرائيلي و تروریسم در خاورميانه و به طور مشخص گروههاي تندرو و حزب الله فلسطيني و لبناني درگير با اسرائیل
2. مخالفت و کارشکنی با روند صلح اعراب واسرائیل
3. سردمداری حرکتهای ضد اسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه بین المللی
سه موارد بالا حکایت ازعمق استراتژی تهاجمی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل دارد. باور اینجانب اینست که معضل اصلی در سیاست خارجی ایران نه امریکاست بلکه اسرائیل است.
از نظر دول قدرتهای بزرگ جهانی از جمله اسرائیل نیزپرونده هسته ای جمهوری اسلامی باید بسته شود وغنی سازی اورانیوم متوقف گردد چرا که یک ایران هسته ای غیرمتعهد به پیمانهای بین المللی خطری جدی برای اسرائیل در منطقه و صلح جهانی تلقی میشود و این همان اتقاقی است که نباید رخ دهد. به باور من توازن قوا در منطقه به نفع حکومت ایران اسلامی تحمل نخواهد شد و این موضوع در این مقطع تاریخی با مواضع تحول طلبان و سرنگون طلبان هم کف است.
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
جهت روشن شدن اذهان و تابو شکنی بد نیست بدانیم که اسرائیل امروز درمنطقه ودر مقایسه با کشورهای عربی و ایران تنها کشوری است که :
1. دارای مطبوعات آزاد است بدون سانسورو با آزادی کامل بیان
2. زنان در عرصه های سیاسی اجتماعی اقتصادی نقش فعال ایفا میکنند
3. دگرباشان جنسی ( همجنسگرایان و...) ، اقلیتهای مذهبی و اتنیکی از آزادی کامل حقوق برخوردارند
4. اسرائیل تنها کشورخاورمیانه است که سران سیاسی و دولتی خود را در صورت تخطی از اصول اخلاقی به صلابه میکشد و آنان را در یک روند دموکراتیک و قانونی کنار میگذارد.
5. دراسرائیل ، انتخابات آزاد یک اصل انکارناپذیر است که طبق اصول دموکراسی انجام میشود
6. ارزشهای حاکم به نظامهای سیاسی اسرائیل تا کنون مبتنی بوده بر اصول دموکراسی ازجمله آزادی مطبوعات ، آزادی دگراندیشان و اقلیتهای قومی و مذهبی ، قوه قضائیه مستقل و ....
7. آزادی اجتماعات و آزادی های شخصی برسمیت شناخته میشود
طبق آخرین تحلیلهای مرکز راهبردهای سیاسی رژیم سوئد ، اسرائیل کشوری دموکراتیک است با استانداردهای رفاهی بالا ومنطبق با استانداردهای کشورهای مرفه و ثروتمند. اسرائیلیها در حال حاضر بهتر از شهروندان بسیاری از کشورهای دیگر دنیا زندگی میکنند. در مقیاس بینالمللی، اسرائیل بنا به آمارها و دادههای یونسکو، بانک جهانی و سازمان بهداشت جهانی جز ۱۵ کشور صدرنشین در میان ۱۵۰ کشور دنیاست. اسرائیل جامعه موزاییکی است با شماری هویتهای متفاوت. با این همه چیزی به نام هویت اسرائیل شکل گرفته است که بیش از همه بر زبان مشترک عبری استوار است. امسال آمار بیکاری در اسرائیل 1و2% یا 35400 کاهش داشته ، اقتصاد اسرائیل 3و5% پیشرفت داشته است ، بر اساس IMF report ”World Economic Outloo” اسرائیل بلحاظ توسعه ورفاه اقتصادی مقام 21 را درمقایسه با فرانسه ، آلمان با مقام 22 و 23 و سوئد مقام 14:هم را کسب کرده است. اسرائیل صاحب یکی ازبهترین متخصصان ، کارشناسان وتکنولوگها است ازاین رو 11 مارس 2008 مرکزتحقیقات وتوسعه yahoo درحیفه اسرائیل تاسیس شد که هدف آن بهبود تکنیک جستجوی اینترنتی است.
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
برای تهیه مقاله از منابع زیربهره گرفته شده است :
1. خبرگزاری فارس : تهديدهاي نظامي امنيتي اسرائيل عليه ايران نویسنده مرتضی شمس یکی ازتحلیلگران مرکز تحقیقات استراتژیک شورای تشخیص مصلحت نظام
2. تحليلي بر محور راهبردي سياست خارجي در سند چشم انداز / عليرضا اكبري
3. www.israelhightech.tv و http://www.svenskisraeliska.com/main/nyheter.html
http://www.svenskisraeliska.com/main/lankar.html
http://www.swedishtrade.se/israel/
4. سند چشم انداز 20 سال و روابط خارجی ایران / عباس ملکی اسفند 1385
5. مصاحبه تام سگو ( Tom Segev) از معروفترین تاریخدانان معاصر اسرائیل به مناسبت ۶۰ سالگی تاسیس اسرائیل او از دستاوردها و مشکلات این کشور میگوید و به بیان شاخصههای هویت اسرائیلی میپردازد