منصور اسانلو : انتقال یک تجربه در باره وثیقه

وقتی حکومت مجبور می شود کسی را از زندان آزاد کند، یا بیرون بفرستد از زندان . بدین معنا هست که فعلا مجبور است او را از زندان بیرون بدهد.برای کسانی که درگیر مبارزه تا حد زندان وشکنجه وسختی های دیگر می شوند مساله روشن است. یا در زندان میمانیم یا ما را می کشند ویا مجبور به ازاد کردن ما می شوند. وقتی قرار می شود ما را ازاد کنند ،حکومت به جایی رسیده که باید این کار را انجام دهد. پس راهی به جز این ندارد. وما هم باید تکلیفمان با خودمان روشن باشد. با دادن وثیقه از سوی ما عملا حکومت با انکه ظاهرا ما را از زندان بیرون داده است ،اما  ما را در کنترل دارد. این کنترل دیگر نه فقط از سوی عوامل حکومت است بلکه ، از سوی دوستی هم که وثیقه گذار ما شده است خواهد بود. هر زمان که حکومت احساس کند مستقیما نمی خواهد یا نمی تواند با ما درگیر شود به وثیقه گذار فشار می اورد. از این طریق ما با دوستی که وثیقه گذاشته است مساله دار می شویم. نپذیرفتن هیچ تعهدی قبل از بیرون امدن از زندان بالانس قدرت را به ما نشان میدهد. سطح ازادی که بعد از بیرون امدن از زندان خواهیم داشت را خودمان تعیین می کنیم. . اگر قرار است از زندان بیرون بیاییم ودر چهارچوبی که ستمکار تعیین میکند تا ما حرکت کنیم ،مسلما در چهار چوبی این حرکت را تنظیم خواهد کرد که به سود خودش باشد.  
لذا به نظر می رسد بهتر است اگر می خواهیم از زندان بیرون بیاییم بدون انکه هیچ گرویی داشته باشیم بیرون بیاییم وبا دوستانی که به هر دلیلی برای ما وثیقه یا کفالت می گذارند در گیر  نشویم.  تجربیات من در زندانهایی که رفته ام وبرخورد هایی که با این موضوع داشته ام ، این موضوع را برای من به طور جدی مسجل ساخت که وقتی با وثیقه از زندان بیرون بیاییم گویی که در زندان هستیم. اگر که هنوز اهل مبارزه وادامه پیکار باشیم. زندانی پیچیده تر و زندان بان هایی نادیدنی تر واینکه در جایی ممکن است متوقف شویم که کارها وبارهای زیادی نیمه کاره در راه بمانند وما به خاطر یک دوست، یک انسان مجبور به بازگشتن به زندان شویم. هر چند در زندان هم مبارزه ادامه خواهد داشت ، ولی سازماندهی که اصلی ترین بخش یک پیکار جدی است صدمه می خورد. بیش از این مقاله کوچک می توان هزینه وفایده را بررسی کرد. در پایان مثالی از وضعیت بیرون امدن خودم از زندان های حکومتی را در این رابطه بیان می کنم. من به خانواده ودوستانم اعلام کردم که اگر حکومت مجبوور شده است که من را از زندان بیرون بیاورد پس دیگر هیچ وثیقه یا کفالتی نمی دهم. وروی این حرف ایستادم. همین امر که زندان بان مجبور شد سطح درخواست وثیقه را به سطح درخواست کفالت پائین بیاورد، گامی به جلو ویک پیروزی بود. اما من همان را هم قبول نکردم. و از طریق مادرم که به ملاقات اخر امده بود گفتم به همه بگو من هیچ کفالت یا وثیقه ای نمی خواهم اگر مجبورند مرا ازاد کنند باید همین طور ازاد کنند. همین وضعیت نپذیرفتن تعهد از سوی شخص خودم ، به من روحیه بالایی داد که زیر بار درخواست انها نرفتم.  خانواده ودوستان و سندیکالیستها تلاش کردند برای ازادی ،من بسیار زیاد. آنها شاهد این عدم پذیرش تعهد از سوی من بودند. به همین دلیل بعد از زندان با آزادی بیشتر و اعتماد به نفس بیشتر تصمیمات خودم را اجرایی کردم و با خودم ودیگران در این رابطه درگیر نشدم. به همین دلیل هنوز با تمام نیرو ودر کمال ازادی با این حکومت مبارزه می کنم. چون هیچ تعهدی به جز خودم به هیچ کسی برای مبارزه ام نداده ام.