وضعیت طبقه کارگر ایران پس از سال 2016- 1

با اینکه سرکوب خیلی شدید بوده و سعی کردند جو نامیدی را غالب کنند و با اینکه خیلی از زندانیان کارگری سال ها در زندان هستند یا برای دفاع از حقوق کارگران، مانند برادرم افشین اسانلو که راننده شرکت واحد بود وبه دلیل فعالیت سندیکایی من، او را از شرکت واحد اخراج کردند. و رفت ودر جاده ها رانندگی را ادامه داد با ماشین ها بزرگ ، او را دستگیر کردند وبه انفرادی وزیر شکنجه های بسیار بردند. جمعا  بیش از سه سال در زندان زیر شکنجه وانفرادی بود .او را  به دلیل عضویت در هیات موسس (سندیکای کارگران جاده ای) در زندان به بند کشیدند وکشتند.
یکی دیگر از برادرهایم که در قسمت تبلیغات شرکت واحدکار می کرد از شرکت واحد  اخراج شد . برادر دیگرم که به دلیل دادخواهی ودفاع از حقوق کارگران  در زمان شاه زندان کشیده است. هنوز سودای دادخواهی دارد.  پدرم باقر اسانلو که از سندیکالیست های شرکت نفت بودو بارها طعم زندان را به دلیل فعالیت های سندیکایی کشید. زنان خانواده که همه در نهایت به پشتبانی از همسرانشان وارد پیکار ها می شوند.امثال خانواده ما که از همان دوران می خواستند به حقوق خود دست یابند، در ایران زیاد هستند. زندانیان کارگری دیگری مانند شاهرخ زمانی عضو سندیکای کارگران نقاش تبریز وسپس کرج ، که در زندان کشته شد، رضا شهابی،داوود رضوی ، حسن سعیدی ، وحید فریدونی ، ناصر محرم زاده، حسی کریمی سبزوار ، جعفر عظیم زاده ، شاپور احسانی راد، محمد جراحی، رسول بداقی، آقای قنبری ، اسماعیل عبدی ، هاشم خواستار، اقای باغانی ، مهدی فراحی شاندیز ، بهنام ابراهیم زاده، زینب جلا لیان ، پروین محمدی ، نسرین شیری، نسرین هزاره مقدم، نرگس محمدی ،علی نجاتی ، نیکوفر ،  مازیار گیلانی نژاد ، ناصر آغاجری،  و... که  ایستادگی آنها باعث شد که نهادهای کارگری با اینکه سرکوب شدند حداقل هنوز نامی از آنها مانده و حتی گاهی جلساتی کوچکی در خانه ها و یا جاهای دیگر برگزار می کنند و  از هم نپاشیدند. حالا تظاهرات ومیتینگ های یزرگی بر قرار می کنند. این تشکل های زیر فشار  مانند همین سندیکای کارگران  شرکت واحد  توانسته اند دستاورد های خوبی داشته باشندومورد اقبال کارگران هستند. سندیکای واحد سال گذشته دست آورد های خوبی هم داشته است. جلوگیری از خطر نپرداختن یا دیر پر داختن دستمزد ها ، و بالا بردن حقوق ها تا نزدیک 3 ملیون تومان برای بیشتر کارگران ، این سندیکا توانست افزایش ۱۸ درصد حقوق را برای کارمندانش با جمع آوری امضا چند هزار نفری و تجمعات به دست بیاورد و همچنین طی سالهای  گذشته توانست حق مسکن ده هزارتومانی را با تجمعاتی که جلوی شهرداری و وزارت کار داشتند به صد هزار تومان در ماه برساند. که البته باید به ماهی ۵۰۰، ۶۰۰ هزار تومان برسد. وامسال هم که در رابطه با مسکن کارگران مبارزات دنباله داری را ادامه می دهد.که خبر درگیری ها وچراغ روشنی های اعتراضی اش در ماه گذشته  دوباره تبدیل به یک خبر  جهانی شد. 

به اعتقاد من تشکلات کارگری نه تنها  از بین نرفتند، بلکه زنده هستند و هزینه می دهند، اما صدای کارگران را به دنیا می رسانند. مانند اتحادیه آزاد کارگران ایران، کانون مدافعان حقوق کارگر، سندیکای کارگران نقاش ساختمان و تزینات ساختمانی، سندیکای کارگران پروژه ای و سندیکای کارگران فلز کار مکانیک و.. نمونه هایی که می گویم بالاخره هسته های خود را با تمام این فشارها حفظ کردند. مخصوصا در بخش حمل ونقل شدیدا در حال سازماندهی وترتیب دادن اعتصابات مختلف هستند. و من امیدوارم که آنها با حفظ خودشان و کمک  ده ها نفر از علاقه مندان در خارج از ایران که از امنیت وابزار بیشتری بهره مند هستند  به جنبش کارگری تعرضی تبدیل شوند. ما  می توانیم هنوز سندیکاها را زنده نگه داریم. من معتقدم آن تشکلات در فرصتی که به دست می آورند زنده تر خواهند شد. تاثیر گذاری انها در بین بدنه مزد بگیران در حال رشد است. مخصوصا با استفاده از ابزارهایی مثل اینترنت ، مدیا و دیگر روش هایی  که حالا کارگران ومزد بگیران زیادی از انها استفاده می کنند. 
ما  که به جز نجات جانمان  از کشور بیرون آمدیم تلاش برای ادامه فعالیتهایمان  است. اصلی ترین این تلاش کمک به سراسری شدن اعتراضات واعتصابات است. به دلیل فساد وفقر زیادی که موجود است این حرکت از چشم شما دور نماند. 
 اگر همین تشکلات بمانند و بتوانند در همین خفقان رشد کنند با کمک ما و حمایت بین المللی و بسیج اتحادیه های جهانی کارگری و نهادهای حقوق کارگری مثل همین کمپین جدیدی که در دفاع از حقوق کارگران شکل گرفته است،می توان موفقیت های زیادی به دست اورد. از بهم پیوستن این نیروهای حقوق بشری و مدافع حقوق کارگری و کسانیکه ادعای دفاع از حقوق کارگران را دارند. این آن چیزی است که من برایش به اینجا آمدم. به جز نجات جانم این موضوعی است که برایش تلاش می کنم تا جاییکه می توانم. اینکه امیدم دارم که این تشکلات بمانند و قوی شوند و دست آورد خود را نشان دهند. شما می بینید در رسانه ها الان مرتب از سرکوب و پراکنده گی و نامیدی ها صحبت می شود ولی من می خواهم حتا بتوانیم با استفاده از تلگرام و دیگر ابزارها  ، از تلویزیونها یی مانند صدای آمریکا، بی بی سی و من وتو که مخاطبان چند میلیونی در ایران دارند صدایمان را بلند تر به بقیه برسانیم. اگر در این برنامه ها بتوانیم در مورد حقوق کارگران صحبت کنیم .مطمئنم این تشکلات کارگری نقش اصلی را خواهند داشت ، در هر اتفاقی که در ایران خواهد افتاد.
 چهار مورد از مشکلاتی عمده ایی که الان کارگران ایران با آن روبه رو هستند، را می توانیم به شرح زیر بیان کنیم. 
مشکل اول سرکوب تشکلات و جلوگیری از حیات تشکلات مستقل کارگری است که اگر این حل شود بقیه اش حل است. تشکلی مانند سندیکای شرکت واحد که به سختی شکل گرفت، توانست در مورد پرداخت به موقع حقوق کارمندانش تلاش کند به شکلی که الان ۲۷ام هر ماه حقوق شان پرداخت می شود و حتی یک روز هم به عقب نمی افتد. همین طور توانست افزایش ۱۸ درصدی حقوق و افزایش حق مسکن را برای کارمندانش بگیرد. در حالیکه در جاهای دیگر کارگران حتی به طور منظم و ماهانه حقوق دریافت نمی کنند مانند کارگران ریسندگی که ۲۳ ماه است حقوق نگرفتند و یا کارگران (نیشکر هفت تپه). اینها نمونه هایی است که سندیکای شرکت واحد علیرغم سرکوب کارگران در سالهای  گذشته توانست انجام دهد. همچنین دایمی کردن گرفتن  کت وشلوار های شب عید نوروز. 

اما جایی که سندیکا نبوده هیچ کدام از این دست آوردها هم نبوده است. دوم، موقعی که سندیکا وجود ندارد طبیعی است که کارفرما چه خصوصی و چه دولتی به دستمزدها حمله می کند. پس سطح دستمزد پایین می آید. سوم امنیت شغلی از بین می رود. چهارم به دلیل پایین بودن امنیت شغلی رقابت بین کارگران زیاد می شود در نتیجه تمام قوانین و مقرارت موجود که هنوز اسما هست عملا اجرا  نمی شود و خود قانون از بین می رود و عدم رعایت قانون باعث می شود که زن هایی که در حیطه کار هستند چند برابر حقوق شان را از دست بدهند و بعد کودکان به اردوگاه کار بپیوندند و به صورت غیرقانونی به کار کشیده شوند. همکنون دولت و مجلس طرح تغییر ضدکارگری تر شدن قانون کار را در دست دارند. 

بنابراین یک سلسله زنجیری است که به هم وصل است. وقتی ما می گویم مشکلات کارگری می شود مشکلات اجتماعی کل مردم ایران. چون طبقه کارگر به عنوان دستمزد و حقوق بگیر اکثریت جامعه را تشکیل می دهد. پزشکی که خودش مطب ندارد، مزد می گیرد وکارگر است. استاد دانشگاه هم مزد می گیرد و کارگر است، بازیگر سینما هم که مزد می گیرد، مهندسان همه که صاحب وسایل تولیدیشان نیستند کارگر هستند. اکثرا جامعه را کارگران و فرزندانشان تشکیل می دهند بنابراین اکثریت مردم جامعه این مشکلات را دارند چون تشکلات وجود ندارد. اگر این تشکلات ایجاد شود خود به خود جامعه سازمان دهی شده می تواند جلوی دیکتاتور و حکومت بایستد و حکومت را وادار به رعایت حقوق خودش بکند به همین دلیل است که حکومت شدیدترین سرکوب ها را برای جلوگیری از سازمان دهی و ایجاد تشکلات مستقل، آزاد و مردمی، کارگری، زنان و کودکان هر چه نامش را بگذارید انجام می دهد. بنابراین من باز هم تاکید می کنم که سرکوب تشکل های کارگری و جلوگیری از تشکیل نهادهای مدنی مردمی در صنوف مختلف پیامدش می شود بی کاری، گرانی ، تورم و حتی تحریم. وقتی حکومت حق مردمش را رعایت نمی کند حقوق بین اللملی را هم رعایت نمی کند و طبیعی است که فشار آن هم باز به مردم می آید. اگر مردم ایران در داخل نتوانند کار بزرگی برای تغییر شرایطشان انجام دهند دیگران از بیرون مجبور می شوند تصمیم بگیرند که دیگر معلوم نیست به نفع مردم ایران خواهد بود یا نه. ما مزد بگیران که بیشترین عدد جمعیت را داریم از نو باید در همین سیستم دنبال روی یکی دیگر شویم، که از جنس خودمان است.و سازمان دهی را باید گسترش دهیم. کار ما جمعی و با هدف واحد است. در مقابل خطر فقر ووجود 33 ملیون ایرانی در زیر خط فاحش فقر چه باید کرد.
 منصور اسانلو