بعد از 18 سال تحمل زندان از حضور خالد حردانی در جشن عروسی دخترش جلوگیری کردند.

خالد حردانی یکی از زندانیان قدیمی زندان رجایی شهر است. او بیش از 18 سال است که تحمل بازداشت می کند. او، برادرش رسول، برادران همسرش شهرام وفرهنگ پور منصوری از بازماندگان یک بازداشت دسته جمعی هستند. ان ها به نا چاری روزگار، مجبور به تهدید خدمه یک پرواز ایران ایر می شوند تا انها را به جای بندر عباس به دبی ببرند. که در این بین با دخالت گارد امنیت پرواز در اسمان، انها مورد حمله واقع می شوند ودر این بین خالد حردانی گلوله انفجاری می خوردو بقیه هم بعد از ضرب وشتم دستگیر وسپس 23 نفر از اعضای خانواده انها ، اعم از جوانان ونوجوانان ومادران وهمسران وخواهران وپدر یزرگ همگی به اطلاعات وامنیت سپاه تحویل داده می شوند. خالد را به بیمارستان می برند.
بعد از مدتی که مراحل بازجویی وشکنجه وانفرادی انها تمام میشود، بازجویان در مجموع انها را غیر سازمانی ارزیابی می کنند و احکام اعدام ،ابد وزندان های دراز مدت برای انها صادر می شود. انها را به زندان اوین می برند. بعد از مدتی با دخالت نهاد های حقوق بشری وانجمن دفاع از حقوق زندانیان با مدیریت عماد الدین باقی و با کمک مهدی کروبی زنان خانواده ومادران در طی چند سال ازاد می شوند. خالد را به عنوان مسوول وبرنامه ریز هواپیما ربایی شناسایی می کنند. برای این چهار نفر حکم اعدام صادر می کنند . که با دخالت ها ونامه نگاری ها وحضور وکلای مدافع حقوق بشر و ساختن فیلم ارتفاع پست از روی پرونده انها توسط ابراهیم حاتمی کیا ، رفتن پرونده به دیوان عالی کشور وبا پا در میانی های زیاد بالاخره با نظر مثبت هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه ان زمان ،  حکم اعدام انها به حکم حبس ابد تبدیل می شود. نقش انجمن دفاع از حقوق زندانیان وعمادالدین باقی در باره این تغییر رای، انکار ناکردنی بوده است. بعد از ازادی بقیه افراد در گیر در این پرونده طی سال های بعد ، این چهار نفر از پرونده هواپیما ربایی ابادان به بندر عباس ، تا به امروز در زندان مانده اند. انها  را به زندانهایی چند فرستاده اند. آخرین بار از زندان اوین به زندان رجایی شهر تبعید شدند. درون زندان با ان بی سر وصاحبی ، بلا های زیادی بر سر رسول وفرهنگ وشهرام امده است. خالد از اغاز که به زندان وارد شد، راه تلاش اعتراضی خود را از مبارزه مستقیم عملی به مبارزه اطلاع رسانی و سیاسی وحقوق بشری تغییر داد.  شکنجه های بسیاری تحمل کرد . با بدنی که گلوله خورده بود ، مورد شکنجه قرار گرفت. ماه های بی پایان در سلول های انفرادی به سر اورد. او عامل همه بدبختی های جوانان خوزستان را فقر وبیکاری وپارتی بازی وفساد حکومتی مید انست. فساد حاکم در منطقه ونا حق کردن حقوق خودش وخانواده اش را تاب نیاورد تا به هواپیما ربایی دست زد.

خالد حردانی همکنون در زندان رجایی شهر بند چهار وسالن 12 ساکن است. در این سالها سعی کرده است که زبان انگلیشی اش را کامل کند. همه روزه مطالعه ازاد را رها و ورزش روزانه را قطع نکرده است. سلامتی روح ، جسم وخود اگاه خود را حفظ کرده است. قد بلند وچهارشانه ونیرومند است. در زندان هر جا که لازم باشد پشت وپناه دیگر زندانیان می شود. زمانی که به  زندان رجایی شهرتبعید شده  بودم،  با او اشنا شدم .روزی  در سالن 10 بند چهار . کسانی که توسط زندان بانها تحریک شده بودند تا شاخ مرا در زندان بشکنند،  به بهانه درگیری برای نوبت تلفن می خواستند به من حمله کنند که با حضور خالد وحرکت قدرتمندانه ای که نشان داد، یکی از انها نقش زمین شد وبقیه پا به فرار گذاشتند.بد نیست بدانید  در زندان کتک زدن ورو کم کنی در بین زندانیان عادی وحتا سیاسی ها یکی از قوانین نانوشته زندان است. اگر ببینند ضعیف هستی اخر سر باید توالت خواب بشوی. و حتا در هر سن وسالی که باشی مورد تجاوز جنسی واقع شوی ! این از شکنجه های اعلام نشده زندان های حکومت ولایت فقیه است. در همدستی زندان بان ها وزندانیان سابقه دار، که اغلب سپاهی وبسیجی و حکومتی بوده اند وبه علت زیاده خواهی بیشتر به زندان افتاده اند، این جنایات صورت می گیرد. خالد حردانی که هنوزنیرومند است وزود تراز ما  به زندان رجایی شهر تبعید شده بود ، این روال را می شناخت ووجودش برای دوران گذار زندانیان تازه امده به بند ، کیمیا بود. تا جایی که حضورا  دیدم سعی می کرد از خود تصویر خوبی باقی بگذارد. همکنون بر اثر تحمل بیش از 18 سال زندان دچار بیماری هایی شده است. غذای بد زندان ، محیط بد اب وهوایی ، انفرادی های وتعویض بند های زیاد، نداشتن وسیله کافی برای یک زندگی طولانی ، حضور  دراز مدت در زندان باعث این بیماری ها می شوند. نداشتن امکانات مداوا ودارو  هم از دیگر دلایل ابتلا به این بیماری ها ست. از جمله ستم های مضاعف بر علیه این زندانی ، این بود که طی سال های گذشته اجازه ندادند مادرش را ببیند. خانواده اش ساکن ابادان هستند و او در زندان رجایی شهر کرج . 

هزینه حمل ونقل هم  که سر به اسمان می زند. به همین دلیل سالها از دیدن پدر ومادر محروم شد ودر زمانی که در زندان بود آنها مردند. بدون انکه خالد بتواند انها را ببیند. همچنین او نمی تواند به دلیل مشکلات راه دور ونداشتن  امکان مالی برای تامین هزینه سفر، همسرو فرزندانش را ببیند. همین  10 ژانویه دخترش مراسم شادمانی ازدواج داشت. افسوس حتا برای دیدن مراسم عروسی دخترش هم اجازه ندادند،که به مرخصی برود. زندگی می گذرد و خالد حردانی  همراه بقیه زندانیان ارام ارام پیر می شود. خالد حردانی ، رسول حردانی، شهرام پور منصوری وفرهنگ منصوری را همچون سایر زندانیان  فراموش نکنیم. این سه نفردیگر  16 و17 سال داشتند که سوار هواپیما شدند. و حالا هر کدام جوانی ژولیده در زنداه رجایی شهر شده اند. این جوانان شکنجه های وحشتناک وازار های باور نکردنی دیده اند. در زندان رجایی شهرخودم ( نگارنده ) ناظر برخی از این جنایات حکومتی ها با چشم خودم بودم.  برای ازادی همه زندانیان سیاسی وبیگناه از جمله این فراموش شده گان در زندان رجایی شهر بیش از پیش تلاش کنیم. 
ازادی زندانیان سیاسی و بیگناه یکی ازاهداف جنبش ستم دیده گان دادخواه است. 
خبر گر