جمعه 12 آذر ماه ساعت 3 بعدازظهر به دعوت کانون نویسندگان ایران قرار بود مراسمی برسر مزار شهیدان راه آزادی محمد جعفر پوینده و محمد مختاری برگزار شود. راس ساعت 3 حضور پلیس و لباس شخصی ها در سراسر قبرستان مشهود بود اما آنها مانع حضور مردم برسر مزار این دو شهید نشدند؛ جمعیت اندک بود وهنوز از اعضای کانون نویسنذگان خبری نبود جمعیت گمان می بردند نیروهای امنیتی مانع ورود آنها به داخل قبرستان شده اند. پس از ده دقیقه حضور بر سر خاکِ این دو روشنفکر مامورهای امنیتی قصد متفرق کردن جمعیت را داشتند؛ در این بین جوانی از کوره در رفت و شعارهایی ضد حکومتی سرداد که او را به
وحشیانه ترین شکل دست گیر و به <<ونِ>> پلیس خارج از محوطه ی قبرستان منتقل کردند. جمعیت
کماکان دربرابر نیروهای امنیتی که خواستار خروج شرکت کنندگان از محوطه ی قبرستان بودند
مقاومت میکرد و در تعجب مانده بود که چرا کسی از اعضای کانون بر سر مزارها حاضر نمی شود
ناگهان خبر رسید عده ای همراه با اعضای کانون نویسندگان بیرون قبرستان تجمع کرده اند و از ورود
آنها به داخل ممانعت می شود ؛ جمعیتِ داخل قبرستان به بیرونی ها پیوستند اما همچنان جمعیت کم بود
وشاید به سختی به 60 نفر می رسید؛ همگان گیج و منگ که باید چه تصمیمی دربرابر این همه خشونت
پلیس اتخاذ کرد؟ باز هم نیروهای امنیتی از راه رسیدند وبا هدایت جمعیت به اطراف قبرستان سعی در
متفرق کردنشان داشتند در این اثنا بکتاش آبتین یکی از اعضای کانون به وضعیت اعتراض کرد وخطاب
به نیروهای امنیتی گفت : <<شما رفقای مارا کشته اید حالا اجازه ی حضور ما در کنار خاک آن هاراهم
نمیدهید؟>> که با فحاشی یکی از ماموران روبرو شد و اورا با حالتی بسیار زننده دستگیر و به ماشین
پلیس انتقال دادند در اعتراض به این وضعیت ناصر زرافشان وپسرش مزدک تلاش کردند پلیس را به
آزادی بکتاش آبتین مجاب کنند که آنها هم بازداشت شدند وحتی حرمت موی سپید ناصرزرافشان حفظ
نشد و او به شکلی وقیحانه دستگیر شد.هرلحظه به خشونت نیروهای امنیتی اضافه می شد و جمعیت کمتر
از آن بود که بتواند واکنشی به این وضع نشان دهد؛ به نظر دیگر مقاومت بی فایده بود و حتی خبر رسید
که پلیس قصد دستگیری جوان ترها رادارد ؛ با روبرو شدن با این وضعیت اعضای کانون و مسن ترها
ادامه ی حضور را بی فایده تشخیص دادند و تصمیم گرفته شد محل را ترک کنیم.
هرچند نتوانستیم مراسم یادبود رابرگزار کنیم ؛هرچند بیانیه ای خوانده نشد اما حضور همین جمعیت کم و
همچنین واکنش وحشیانه ی نیروهای امنیتی که بی شک از ابتدا آمده بودند مانع برگزاری هرگونه
مراسمی شوند؛ نشان داد قیل و قالِ عده ای که با روی کار آمدن این دولت و آن دولت امیدوار میشوند و
فریاد فضای باز سیاسی سر میدهند نه تنها درست نیست ؛بلکه یکصدا شدن با سرکوب و استبداد است.
این مراسم حتی با برگزار نشدنش هم به ما نشان داد صدا و حضور فکریِ این دوشهید راه آزادی
هرگز از میان ما رخت نخواهد بست وتازمانی که سرکوب ؛سانسور وبی عدالتی وجود داشته باشد؛ محمد
جعفر پوینده ؛محمد مختاری و ادامه دهندگان راه آنها هم خواهند بود و همچون آن دو شهید خاری بر چشمان استبداد باقی خواهند ماند