فاطمه مثنی ، شرحی بر زندگی خانواده ای که باور نکردنی است.

بگذار که برخیزد مردم بی لبخند:
زوج زندانی سیاسی؛ مادر سالخورده و دو فرزند نوجوان در آستانه بی سرپناهی
خبرگزاری هرانا – فاطمه مثنی، زندانی سیاسی سابق در دهه شصت در سال ۱۳۹۱ بار دیگر بازداشت و به همراه همسرش هرکدام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند. سه برادر او در دهه ۶۰ اعدام شدند و او به همراه مادرش در حالی که تنها ۱۳ سال داشت به ترتیب ۲ و ۴ سال حبس را در دهه اول حکومت جمهوری اسلامی تحمل کردند. درحال حاضر خانم مثنی و همسرش حسن صادقی در زندان هستند و محل کسب آقای صادقی و محل سکونت آنها در آستانه مصادره قرار دارد، اقدامی که نه تنها منبع درآمدشان را قطع خواهد کرد، بلکه مادر سالخورده و فرزندان این زوج زندانی نیز بدون سرپناه خواهند ماند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاطمه مثنی ۴۸ ساله، مادری با دو فرزند، پسر و دختری نوجوان، مشغول گذراندن محکومیت ۱۵ سال حبس خود در بند نسوان زندان اوین است.
همسر وی حسن صادقی نیز با محکومیت ۱۵ سال حبس در زندان رجایی شهر کرج نکهداری می شود.

فرزندان این زوج زندانی توسط مادر ۸۵ ساله خانم مثنی سرپرستی می شوند. این زوج دربند، بیش از دوماه است که با ایفای نقش محمد مردانی، رئیس زندان رجایی شهر، به دلیل خودداری زندانیان مرد از پوشیدن لباس آلوده زندان بهمراه دستبند و پایند، از ملاقات محروم مانده اند.

دختر ۱۳ ساله این خانواده با نام مریم، به دلیل محصل بودن و عدم حضور سرپرستی توانا که بتواند وی را برای مدت محدود ملاقات به زندان بیاورد نیز بیش از دو ماه است که فرصت دیدار با والدینش را نداشته و از لحاظ روحی در شرایط نامناسبی است.

فاطمه مثنی چندی قبل در زندان دچار شکستگی پا شد و به دلیل عدم رسیدگی به موقع، مدت ۲ ماه پایش در گچ قرار داشت و هنوز نیز کاملا بهبود نیافته است.

از سوی دیگر، مادر خانم مثنی دچار کهولت سن بوده و دو هفته قبل، به دلیل شکستگی استخوان ران پا، برای بار دوم ملزم به بستری شدن در بیمارستان شده تا تحت عمل جراحی قرار گیرد. با این حساب، فرزندان این زوج زندانی بدون سرپرست مانده اند.

علی رغم درخواست های مکرر خانم مثنی برای مرخصی، به دلیل مشکلات فوق، همچنان توسط دادستانی بدون هیچ دلیل موجهی با اعزام او به مرخصی مخالفت بعمل می آید.

لازم به تاکید است، محل سکونت این خانواده و همچنین محل کسب آنها در آستانه مصادره است. در صورت این اقدام، این خانواده نه تنها منبع درآمدشان را از دست می دهند بلکه مادر سالخورده و فرزندان این زوج نیز بدون سرپناه خواهند ماند.

خانم مثنی، مورخ ۹ بهمن ماه سال ۹۱ توسط نهاد اطلاعات بازداشت و مدت ۷۵ روز در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری، سپس به بند نسوان منتقل شد.
در تاریخ ۲۳ دی ماه ۹۲، این زندانی سیاسی با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شد. خانم مثنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی احمدزاده همراه همسرش حسن صادقی به اتهام همکاری با سازمان مجاهیدن خلق هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.

روز هشتم مهرماه سال ۹۴ خانم مثنی جهت اجرای حکم حبس بازداشت و مجددا به بند نسوان منتقل شد. وی در سن ۱۳ سالگی نیز همراه خانواده اش مدت دوسال و نیم متحمل حبس شده بود و در زمان بازداشت اولیه در سال ۹۱، پسر نوجوانش همراه آنها بازداشت شده بود.

هرانا پیش از این در گزارش «از ۱۳ سالگی فاطمه مثنی تا ۱۳ سالگی دخترش: ستم تا چند نسل بعد کودکان ما را در بر خواهد گرفت؟»، روزشمار سرگذشت این زندانی سیاسی و رنج‌های نسل به نسل این خانواده از ۱۳ سالگی وی تا ۱۳ سالگی دخترش را منتشر کرده است.

ادامه مطلب

فاطمه مثنی، زندانی سیاسی سابق در دهه شصت در سال ۱۳۹۱ بار دیگر بازداشت و به همراه همسرش هرکدام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند. سه برادر او در دهه ۶۰ اعدام شدند و او به همراه مادرش در حالی که تنها ۱۳ سال داشت به ترتیب ۲ و ۴ سال حبس را در دهه اول حکومت جمهوری اسلامی تحمل کردند. گزارش پیش‌رو روزشمار سرگذشت این زندانی سیاسی و از رنج‌های نسل به نسل این خانواده از ۱۳ سالگی وی تا ۱۳ سالگی دخترش است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، فاطمه مثنی متولد ۱۵ خرداد ۱۳۴۷ در ۳ سالگی پدرش را از دست داد و دارای ۱ خواهر و ۴ برادر به نام های (مرتضی، علی، اسدالله و مصطفی) بود.

مرتضی و علی مثنی، دو برادر وی در سال‌های پیش از «انقلاب ۵۷» سابقه بازداشت و حبس به دلیل فعالیت‌های سیاسی را در پرونده خود داشتند. آن‌ها همچنین دبیر مدرسه علوی و از محافظان خمینی بودند اما در «ماه رمضان» سال ۱۳۶۰ منزل آن‌ها مورد هجوم نیروهای کمیته قرار گرفت و علی مثنی بازداشت شد.

درهمان ماه فاطمه مثنی و مادرش فردوس محبوبی را نیز دستگیر و به زندان اوین انتقال دادند. او فقط ۱۳ سال داشت و مادرش ۵۰ ساله بود. او را از مادرش جدا کرده و در سلول های ۳۱۶ روی نانوایی اوین که گرمای شدیدی داشت انتقال دادند. او از مادر و برادرانش بی خبر بود. بیش از دو ماه بازجویی، تنها سه بار در روز اجازه استفاده دستشویی، هم‌چنان فشارهای بازجویی، صداها و «ضجه های شلاق و ضربات بر بدنش» با حضور لاجوردی ادامه داشت.

درهمان روزها فاطمه مثنی و خانواده‌اش توسط «گیلانی» محاکمه شدند. وی درحالی که دختر نوجوانی بود به «مبارزه مسلحانه» متهم شده بود. او شبها در سلول انفرادی با صدای رگبار اعدام های دسته جمعی و بعد شمردن تیرهای خلاص «۱ و۲ و۳ و ۴ و ۵ و…» هر شب را به صبح می رساند. دائم به خود می‌گفت: «این صدا برای خالی کردن تیرآهن برای ساختمان‌سازی است ولی دیگر از این صدا متنفرم و از اینکه با کسی زندگی میکنم و صبح او را برای اعدام میبرند».

بارها برای رفتن به دستشویی درب سلول انفرادی را می‌کوبید و التماس میکرد اما ناسزا و شلاق پاسخش بود. وقت حمام هم تنها ۱۰ دقیقه در هفته بود. بعد از مدتی وی با تعدادی زندانی دیگر به زندان قزلحصار و به بند «مجرد ۸» منتقل شد.

بعد از اعدام برادران فاطمه مثنی، مادر آنها به زندان قزلحصار و همان بند فرستاده شد و آنها «یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند».

وضعیت این بند از نظر بهداشتی بسیار نامناسب و مملو از حشرات موذی از جمله موش بود. هر شب عده ای از پاسداربندها به دستور «داوود رحمانی» رئیس سابق زندان قزلحصار، با یورش به بند زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داده و با شلاق به همراه «کلاغ پر» در سالن طویل زندان قزلحصار آنان را تا صبح مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار می دادند.

فاطمه مثنی به عنوان نوجوانی ۱۳ ساله تنها زانوهای خود را بغل می کرد و آرام اشک می ریخت. او در این باره می گوید: “یک روز داوود رحمانی به داخل بند آمد و فردی که کمونیست بود برای هر اذان باید ۱۵ ضربه شلاق می خورد تا مسلمان شود.”

یک روز رئیس زندان فاطمه را صدا کرد و به او خبر اعدام سه برادرش ( مرتضی، علی و مصطفی) را داد اما وی به مادرش چیزی نگفت. او همواره در تنهایی می گریست تا مادرش از این مصیبت مطلع نشود.

پس از مدتی خانم مثنی را از مادرش جدا کرده و به «بند ۴ عمومی» انتقال دادند و نهایتا پاسداربندهای زن مادر او را از اعدام فرزندانش آگاه کردند.

مادر خانواده مثنی علیرغم مصیبت وارده، همواره به بانوان بارداری که همگی شوهرانشان اعدام شده بودند کمک می کرد و در نگهداری فرزندان تازه متولد شده آنان با تجربه اش درکنارشان بود.

یکی از عروس های این خانواده هنگام بازداشت کشته شده بود و عروس دیگر (همسر علی) با دو فرزند ۲ و ۴ ساله همراه فاطمه مثنی نگهداری می شد و روزها برای بازجویی و شکنجه از بند ۴ عمومی منتقل می شد. در غیاب او فاطمه مثنی برادرزاده هایش را نگهداری می کرد.

با تمام این مشکلات و سختی ها مادر مثنی از نظر جسمانی بسیار ناتوان شده بود و مدتهای طولانی در بهداری زندان بستری شد و فاطمه مثنی شاهد رنج های مادرش بود.

فاطمه مثنی و مادرش به ترتیب بعد از تحمل دو و چهارسال حبس از زندان آزاد شدند و به دلیل مصادره اموال و خانه مجبور شدند زندگی دوباره ای بسازند. فاطمه مثنی با شروع به کار خیاطی سرپرستی خود و مادر بیمارش را به عهده گرفت. مادر این خانواده دست کم ۵ سال در بیمارستان های مختلف تحت درمان بیماری های جسمی و روحی ناشی از مصیبت های دوران زندان قرار داشت.

خانم مثنی در سال ۱۳۷۱ با حسن صادقی که او نیز از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و سابقه ۶ سال زندان را داشت، ازدواج کرد. همسرش نیز همانند او در دوره نوجوانی و در ۱۵ سالگی بازداشت شده بود. حاصل این ازدواج دو فرزند دختر و پسر به نام های مریم و ایمان بود.

در بهمن ماه ۱۳۹۱ فاطمه مثنی به همراه همسرش به دلیل برگزاری مجلس ترحیم برای پدرشوهرش که در «کمپ لیبرتی» کشته شده بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند نوجوان ۱۶ و ۱۱ ساله بازداشت و درب منزل آنها پلمپ شد.

این خانواده پس از انتقال به سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و تحت بازجویی همراه هتک حرمت و شکنجه قرار گرفتند. پس از گذشت ۵۰ روز فرزندان خانم مثنی آزاد شدند و آنان به بند منتقل شدند. پس از یکسال با تودیع وثیقه فاطمه مثنی و همسرش به طور موقت آزاد شدند.

در دادگاه مثنی و همسرش هر کدام به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شدند. در تاریخ یازدهم مهرماه سال ۱۳۹۴ فاطمه مثنی جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. پس از چهارماه همسر وی نیز در سالن ملاقات زندان اوین بازداشت و جهت اجرای حکم حبس به بند منتقل شد.

در حال حاضر، فاطمه مثنی در بند زنان زندان اوین و شوهرش در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شوند. مادر فاطمه مثنی علیرغم تحمل آن همه مصیبت داغ فرزندان و زندان و بیماری، در سن ۸۴ سالگی با نوه هایش در غیاب دختر و دامادش زندگی می کند. ایمان فرزند پسر این خانواده ۲۰ ساله شده و علاوه بر «نان آور» خانه در دانشگاه نیز تحصیل می کند. وحالا مریم دختر این خانواده ۱۳ ساله است…

فاطمه مثنی در بازجویی های بازداشت اخیرش از بازجو پرسیده بود: “ستم تا چند نسل بعد کودکان مارا در بر خواهد گرفت؟“