پرستو فروهر، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و فرزند پروانه و داریوش فروهر، که در پاییز سال ۱۳۷۷ در خانه مسکونی خود با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند، به شعبه دوم بازپرسی دادسرای، مستقر در زندان اوین احضار شده است. او در گفتگو با یورونیوز می گوید که هرچند از اتهامات انتسابی اطلاعی ندارد اما این احضاریه را در راستای فشار مضاعف برای منصرف کردن او از پی گیری و دادخواهی قتل والدیناش می داند…
خانم فروهر از فشارهایی می گوید که مدتهاست از سوی حکومت ایران متوجه او است و در عین حال تاکید می کند که هیچ یک از این فشارها او را از دادخواهی بازنخواهد داشت.
داریوش و پروانه فروهر، به اتفاق محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، نویسنده و اعضای کانون نویسندگان ایران، ازجمله قربانیان قتل های سیاسی پاییز ۱۳۷۷ در ایران هستند. وزارت اطلاعات ایران با انتشار بیانیهای مسئولیت قتل این ۴ منتقد و دگراندیش را بر عهده گرفت اما متوجه گروهی از کارکنان “خودسر” این وزارتخانه دانست و اعلام کرد که عوامل “خودسر” در قتل آنها دست داشتهاند. سپس عوامل اجرایی قتلها بازداشت و محاکمه شدند اما بر اساس اعلام خانوادههای قربانیان، “رسیدگی قضایی به این قتلها یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد.”
پرستو فروهر که ساکن کشور آلمان است هر سال همزمان با سالروز قتل پدر و مادرش به ایران سفر میکند و برای دادخواهی و دادرسی عادلانه در پرونده قتل والدینش تلاش میکند. دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی اما تا کنون هرسال از برگزاری مراسم بزرگداشت برای قربانیان قتل های زنجیره ای جلوگیری کردهاند.
امسال اما پرستو فروهر پیش از سفر به ایران به دادسرای اوین احضار شده است. او به یورونیوز می گوید: «این احضاریه بار اول است که از این نهاد قضایی خاص که دادسرای شهید مقدس در اوین است برای من آمده، در گذشته اغلب احضارها در واقع احضارهای امنیتی بوده که از سوی مامورین و کارشناسان وزارت اطلاعات برای ابلاغ ممنوعیت برگزاری سالگرد برای پدر و مادرم و یا تحمیل چارچوبی که می خواستند صورت می گرفت، ولی این یک مساله جدیدی است و متاسفانه بر اساس روالی که آن دادسرا دارد حتی هیچ اعلام نمی کنند اتهام یا پروندهای که وجود دارد چیست. برای اخذ توضیحات درباره اتهاماتی که در پرونده گفتند ثبت شده احضار کرده اند و حالا این اتهامات چه هست هیچ اشاره ای در اظهارنامه نشده.»
خانم فروهر از فشارهایی می گوید که مدت هاست متوجه او است: «مدتی است فشارهای عجیب و غریبی بر روی خودم و محیط اطراف خودم حس میکنم. به لحاظ شغلی، فشار را بر من افزایش دادهاند. هر از چند گاهی در ایران، کارهای هنری ام را عرضه می کردم حالا شاید برطبق شرایطی که آنجا حاکم است همه کارها نه، ولی بعضی کارها را میکردم. با چنان شدت و حدتی در اسفند سال گذشته ممنوع کردند، بر چاپخانه داری که می خواست چیزی برای من چاپ کند یا گالری داری که می خواست یک روز یک کار من را نمایش بدهد واقعا فشار را بالا بردند. در تابستان هم که شاهد به راه انداختن یک موج توهین و افترا و فضاسازی برای بستن اتهام های عجیب و غریب بودیم، این احضار هم در همان راستا است، برای اینکه به هر صورت فشار را آنچنان بالا ببرند که آدم فکر کند که از پی گیری اش دست بردارد، از رفتن دست بردارد.»
او به فشارها بر دیگر خانواده های قربانیان سیاسی در ایران اشاره می کند و می گوید: «من می دانم برای برخی خانوادههایی که اعضای خانودهشان را در سرکوب های سیاسی از دست دادهاند همین فشارها الان اعمال می شود. دوست عزیز من منصوره بهکیش که او را هم به همین نهاد احضار کرده بودند و حالا جریان پرونده اش ادامه دارد و نمونه های مختلف. یعنی به یک نوعی یک مقداری فشار روی کسانی که سعی می کنند حرکت دادخواهی را زنده نگه دارند، خواست دادخواهی را بیان بکنند و به هر صورت یادآوری بکنند این مسولیت مدنی و اخلاقی را که بر دوش افراد جامعه است برای پیشبرد دادخواهی، آنها را به نوعی زیر فشار قرار دادهاند که شاید با این تهدیدها و فشارها خودشان کنار بکشند.»
منصوره بهکیش از اعضای گروه مادران پارک لاله (مادران عزادار) است که ۶ عضو خانواده اش در دهه ۶۰ در ایران کشته یا اعدام شده اند.
پرستو فروهر سپس به دو بار دستبردی که در سال گذشته از منزل پدر و مادرش صورت گرفت اشاره کرده و می گوید که همه این مسائل در کنار هم برای منصرف کردن او از دادخواهی است. او توضیح می دهد: «دو دستبردی که به خانه پدر و مادرم در سال گذشته زده شده واقعا شرایط ویژه ای داشته، بدون چشم پوشی هایی ممکن نبوده در آن بافت شهری که خانه در آن قرار دارد چنین دستبردهایی توانسته باشد به آن زده شود.»
اما با گذشت بیش از ۱۸ سال از قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ در ایران و در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران با معرفی یک “گروه خودسر” در وزارت اطلاعات تلاش کرد از این قتلها خود را تبرئه کند، چرا چنین رفتارهایی با خانوادههای قربانیان قتلها صورت می گیرد؟ پرستو فروهر به یورونیوز می گوید: «شاید از همان جا ناشی می شود برای اینکه وقتی که آن موج اعتراض در جامعه پدید آمد و واکنش صحیحی دستگاه حاکمه نسبت به موج اعتراض نشان داد و چیزی که واقعا برداشت عمومی بود را اعلام کرد که از درون بافت حکومتی این جنایت ها انجام شده و ماموران وزارت اطلاعات بودند که این کارها را انجام دادند، در عین حال یک روندی پدید آوردند و تحمیل کردند که رسیدگی قضایی صحیح انجام نشود. وکلای ما و خود ما و افکار عمومی که پیگیری می کرد و بسیاری از روزنامهنگاران در آن دوره سعی کردند با افشاگریها و پافشاری روی یک دادرسی عادلانه، جلوی مسیری که دستگاه قضایی سعی میکرد تحمیل کند را بگیرند ولی نشد و دستگاه قضایی در واقع یک پرونده پوشالی و یک دادگاه نمایشی برپا کرد و تنها کسانی را که مامور اجرای قتل ها بودند به محاکمه کشید بدون اینکه به بستر فکری و سازمانی این قتلها رسیدگی بکند، بدون اینکه آمران و دستور دهندگان این قتلها را حتی اشاره کند و پیگیری کند چه برسد به اینکه به دادرسی بکشد. بنابراین یک مسیر منحرفی را تحمیل کردند. منتهی ما تلاش کردیم و انچه که آنها کردند پذیرش عمومی پیدا نکرد. این خواست دادخواهی همچنان باقی ماند و این حرکت هایی که حالا می کنند برای پس زدن همان خواستهای است که طلب جامعه است و هنوز مسئولان به پاسخگویی به این طلب تن ندادند.»
پرستو فروهر می گوید که علیرغم فشارها و احضاریهای که برای او فرستادهاند عازم ایران است تا همزمان با سالروز قتل پدر و مادرش، برای برگزاری مراسم بزرگداشت آنها تلاش کند.
او می گوید: «من سر آن کاری را که آغاز کردهام خواهم ایستاد، درست بوده و هیچ کجا بدون دلیل و مدرکی که از خود آن پرونده (پرونده قتلها) بوده حرفی نزدهام. همیشه مستدل بوده آنچه که گفتهام و روی این حق ایستادگی خواهم کرد همین طور که تا اینجا ایستادهام. شرایط هرچه که باشد من عازم تهران هستم و امسال هم امیدوارم در سالروز قتل پدر و مادرم بتوانم مراسم بزرگداشتی برای آنها در قتل گاهشان بگیرم اگر چه که در طی تمام این سالهای گذشته این مراسم را دستگاه حاکمه ممنوع اعلام کرده، خیلی وقت ها لشکرکشی کردند سر کوچه را بستند و به هر صورت بسته به شرایط کلی، هیچ وقت اجازه ندادند که این مراسم برگزار شود به غیر از سالهای اولیه ولی با این همه من فکر میکنم پافشاری بر حق بزرگداشت قربانیان وظیفه ما است و من بر این وظیفه همچنان عمل خواهم کرد و امیدوار هستم دیگرانی هم که هرسال علیرغم ممنوعیتها می آمدند تا نشان دهند که تعهد خودشان می دانند بزرگداشت قربانیان را همچنان به این شیوه ادامه بدهند و به هر صورت بزرگداشت در شرایطی که ممنوعیت وجود دارد شکل خودش را پیدا می کند، پشت نرده ها هم می شود خاطره کسانی که برای آزادی، جانشان را از دست دادند گرامی داشت، امیدوارم که این اتفاق امسال هم بیفتد.»
حذف روشنفکران و دگر اندیشان و ترور فیزیکی در ایران از سوی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران از سالها قبل از سال ۷۷ آغاز شده بود، حکومت در نهایت تنها مسئولیت قتل ۴ نفر را بر عهده گرفت و تلاش کرد پرونده قتلهای زنجیره ای را در قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، خلاصه کند واین قتلها را به “عوامل خودسر در وزارت اطلاعات” نسبت داد. قتل محمد شریف، نویسنده ومترجم و از اعضای دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر شریعتی که ۹ آذر ۷۷ ناپدید و جسد او در ۱۶ آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد و همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شده و هیچ جسدی از او پیدا نشد از سوی جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتلهای زنجیره ای محسوب نشد. بسیاری از روزنامهنگاران و افکار عمومی ایران از شریف و دوانی به همراه، احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زالزاده، ناشر؛ احمد تفضلی، منوچهر صانعی، حمید حاجیزاده و پسر ده ساله اش “کارون“، کاظم سامی، هایک هوسپیان مهر، فریدون فرخزاد و معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق و دهها روشنفکر و منتقد سیاسی دیگر به عنوان قربانیان قتلهای زنجیرهای یاد می کنند، اما حکومت جمهوری اسلامی ایران مسئولیت هیچ یک از این قتل ها را بر عهده نگرفته است.