چرا ارژنگ داوودی به زندان زابل تبعید شد؟
ارژنگ داوودی زندانی مدافع ازادی ودموکراسی فقط به دلیل شجاعتش در برابر عوامل حکومت در زندان وبیدادگاه های حکومتی به زندان های مختلف تبعید می شود. ارزنگ داوودی در زندانها همیشه از مواضعش هوشمندانه وشجاعانه دفاع کرده است . کتاب وکیل جمهوری او خواندنی است وپیشنهاد تازه ای در ائین کشورداری با حال وهوای ایران دارد. زندان زابل یکی از وحشتناکترین جاهایی است که در ایران وجود دارد. شهر زابل خودش تبعید گاه به حساب می آید ،چرا؟ چون اقای باغانی معلم منتخب معلمان سندیکالیست کشور در این شهر در تبعید است. حالاببینیم زندان شهری که خودش تبعید گاه است ،چه حساب می شود ، این زندان چه تحفه ای باید باشد. ارژنگ داوودی زندانی سیاسی وشجاع را فراموش نکنیم.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز شنبه سوم مهرماه، ارژنگ داوودی، زندانی سیاسی از زندان رجایی شهر به زندان زابل منتقل شد. وسایل و لوازم اولیه معیشتی این زندانی سیاسی در حین تبعید به زندان زابل توقیف شد.
این زندانی سیاسی از طریق کلانتری ١۵ در کرج به زندان زابل منتقل شده است.
این معلم و نویسنده زندانی پس از سیزده سال حبس، همچنان از حق مرخصی محروم می باشد. این درحالی است که این زندانی سال خورده به دلیل ابتلا به بیماریهای مختلف و شرایط زندان در وضعیت نامساعد جسمانی به سر می برد.
این زندانی سیاسی درآبان ماه ١٣٨٢ بازداشت و زیر شدیدترین شکنجهها در سلولهای انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت.
وی از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به ۱۵ سال زندان تعزیری، ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧۴ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهامهای اصلی «ارژنگ داودی»، راهاندازی و تاسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» است، هرچند اتهامات دیگری همچون نوشتن «مانیفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسوولین نظام و روحانیون، توهین به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادایی «جین کوکان» برای ساخت فیلم مستند «ایران ممنوع» نیز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
داودی در سالهای اخیر به زندانهای مختلفی تبعید شده است، وی از جمله در زندانهای اوین، اهواز، بندرعباس و گوهردشت کرج محبوس بوده است.
وی در مدتی که در زندانهای مختلف دوره محکومیت خود را میگذراند، بارها در اعتراض به وضعیت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران اعتصاب غذا کرده است.
این معلم زندانی در دوران سالهای زندان، بارها مورد شکنجههای وحشیانه قرار گرفته و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجهها از دست داده است.