سمک عیار یک می نویسد: جنبش عیاران ، یکی از سازمان ها ی دگرگون کننده حکومت اسلامی واستقرار دموکراسی در ایران

جنبش مردمى عياران ؛
مفهوم تمرين مدنيت در قالب مبارزات سازمان يافته .
با نگاهى اجمالى بر عملكرد جنبش عياران ميتوان بسادگى دريافت كه بيشترين تمركز اهداف اين جنبش در حوزه اقدامات ميدانى و حضور فيزيكال عناصر اجتماعى به چشم ميخورد . درواقع شايد اين تمام چيزى باشد كه مخاطب در اولين برخورد، از عملكرد عمومى جنبش به دست مي آورد .
اما واقعيت اينجاست كه اين تنها پوسته بيرونى عملكرد جنبش است . اگر تلاش درجهت آموزش شهروندانى كه حقوق اجتماعى و مجموعه اختيارات يك شهروند آزاد را بخوبى ميشناسد يكى از اهداف جنبش بدانيم ، آنگاه اين مقدار تلاش در راستاى نهادينه سازى اعتراض به كوچكترين ناهنجارى هاى رفتارى در حكومت، تا بزرگترين تخلفات در عملكرد سيستم ، بعنوان تمرينِ مداوم و روزمره اعضاء جنبش به شمار
خواهد آمد و مفهموم اصلى اين تمرين ها نيز تلاش براى تربيت شهروندانى با مسئوليت پذيرى كامل و حاضر براى تاثير گذارى در روند حركت حكومت ميباشد تا در آينده نزديك پس از اسقاط حكومت فعلى و حذف كامل حكومت اقتدارگراى موجود ، شهروندانى تربيت شده باشند كه با درجه بالاى مسئوليت پذيرى خود و تمرين اين مهم در دوران گذار از حكومت قبلى ، شاهد حضور عناصرى در جامعه باشيم كه بصورت ناخوداگاه و بجهت تمرين و مداومت براى كسب حقوق اجتماعى خود ، مسئوليت حكومت را براى اداره امورات فرهنگى ، اقتصادى و سياسى به عهده بگيرند و بجاى استقرار يك حكومت بعنوان مجريى كه وظيفه ناتمام شهروندان در اداره جامعه را به عهده ميگيرد ، شهروندانى را تربيت نمائيم كه با انجام تمام و كمال مسئوليت هاى اجتماعى خود ، زمينه نياز به تشكيلاتى براى انجام وظايف شهروندان را از بين برده و خود در جايگاه حقيقى خود بايستند.
اگر اعضا جنبش به عنوان شهروند عادت كنند در تمامى مسائلى كه به رشد اجتماعى و جمعى ايشان مربوط است دقت كرده و با تشخيص منافع جمعى در راستاى تحقق آن اهداف مبارزه كنند در حقيقت ما يكى از بزرگترين گام هايى كه بشر مدرن و مترقى در حال برداشتن آن است را برداشته ايم و رشد ملموسى كرده ايم.
بشر به سادگى دريافته است هرآنچه بيشتر از بار مسئوليت حكومت در مديريت كلان اجتماعى بكاهد و تك تك عناصر جامعه را به ابزارهايى همچون مسئوليت پذيرى و درك اهميت ارزش هاى جمعى براى انجام امورات خود، تجهيز نماييم سرعت رشد جامعه بالاتر ميرود. اين درواقه نمونه واضحى از مثلى است كه در آن نشان داده ميشد : انبوهى از مردم يك شهر مدام كيسه هايى انباشته از موز را تهيه ميكردند و با پرداخت مبالغ هنگفتى به ماموران حكومتى مدام توقع استخدام كسانى براى جمع اورى زباله موزهايشان را داشتند و هرچه بيشتر مصرف ميكردند بيشتر پول ميدادند و چون مستخدمين و جمع كنندگان زاباله ها خود از كسانى بودند كه موز ميخورند و مسئوليت پذيرى ، درك مناسب ارزش هاى جمعى و منافع جمعى در آنان نيز همچون ديگر افراد جامعه وجود ندارد ، جامعه كمتر به پاكيزگى و رفاه دست ميابد . اما همان مردم زمانى كه هر يك زباله تليد شده توسط ديگرى را برداشته و به او منذكر ميشدند كه از تكرار آن بپرهيزد هم خود از انجام ان عمل خود دارى كرده بودند ، هم سرمايه خود را براى مديريتى بيمار و بيفايده حدر نداده بودند و مهمتر از همه نياز به كسانى كه بايد بر ديگران حكومت كرده و با اعمال تسلط به شهروندان ، آنچه منافع جمع است را با كمترين بازده بدست بياورند ، از چرخه مديريت حذف كرده اند و خود با انجام مسئوليت فردى خود با تمام جزئيات آن ، زمينه اداره جامعه را به دليل تاثير بالايى كه ناشى از مسئوليت پذيرى فرد است ، فراهم آورده اند !
ما در بدنه جنبش مردمى عياران از هر يك از اعضا بعنوان يك شهروند مسئوليت پذير توقع داريم در تمام جريانات معترض حضور داشته و مسئوليت فردى خود را بصورت ميدانى به انجام برسانند . چرا كه در حال حاضر ما نيازمند عناصر اجتماعى و شهروندانى هستيم كه توان هزينه پردازى براى كسب حقوق و منافع حقه خود را داشته باشند. شهروندانى كه از زحمت حضور در خيابان و اعتراض به وضع موجود با جزئى ترين زوايا شروع كرده و مسئوليت خود را با پرداخت هزينه هايى همچون تحمل زندان و حبس براى كسب حقوق خود ، محروميت از امتيازات شهروندى ، متاثر شدن وضع اقتصادى فرد و افراد از برخورد حكومت با ايشان و محدوديت هاى رفاهى كم كم تلاش براى كسب حقوق خود را به يك اصل بديل و ثابت در زندگى خود بدل خواهند نمود و با تمرين اين مهم در طول مدت زمان مشخصى به يكى از عادات رفتارى خود بدل خواهد كرد .
نهايتا سخن آنجا تمام ميشود كه ما از شما ميخواهيم جامعه اى را تجسم كنيد كه مبارزه با تخلف و سودجويى حكومت و ... از عادت هاى بشدت پر رنگ اعضا آن جامعه است !
آنجا كه هر شهروند پاسبان و پاسدار منافع جمعى باشد نه نياز به امنيه است و نه سازمانهاى امنيتى ، اين يك آرمان نيست و حتى يه آرزو ، اين هدفى است كه كشورهايى با وسعت ايران خودمان در حال حاضر تنها با چهل سال تلاش ميريت شده به آن رسيده اند . آيا فكر ميكنيد چهل سال زياد است ؟ پس بايد بدانيد طبق مطالعات سازمان جهانى ويكتور سابريت ، كشور ايران با شرايط فعلى پس از نود سال ميتواند به جايگاه كشورهاى غرب اروپا در سال دوهزار و شانزده برسد!
بنابر اين با توجه به اين آمار شوكه كننده ، بهتر است همين امروز تصميم خود را بگيريم . براى رسيدن به آن جامعه كه گفتيم اولين گام سرنگونى حكومت است و بعد استقرار شيوه هاى مديريتى صحيح و...
براى براندازى ، ابزار صحيح و مسير صحيح از واجبترين واجبات است . مسير غلط سرنوشتى بدتر از قبل را ببار خواهد آورد و اين تجربه اى است بسيار گران قيمت كه از سال ٥٧ آموختيم . پس بياييد دست در دست هم تحت عنوان يك عيار همه چيز را باهم بياموزيم پيش از آنكه تاريخ ما را بياموزاند و براى آيندگان خود عبرت شويم .
سمك يك /مطالب مقدماتى در جلسات اكيپ ميدانى /