شعله پاکروان (مادر ریحانه جباری) در یادداشتی در رابطه با اعدام شهرام امیری خطاب به نخبگان مملکت گفت که نخبگان ، سرمایه های این ملت ، لطفا به ایران بازنگردید . خطر مرگ وجود دارد . اینجا هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست .
متن یادداشت :از بعضی لحظات متنفرم . اکنون لحظاتی پیش از صبح است . خانواده های اعدامی در همین لحظات است که مطلع میشوند عزیزشان چه سرنوشتی دارد . آیا ماشین وحشی اعدام به سرش زده ؟ واقعا شنیدن صدای مادر شهرام امیری حیرت زده ام کرد . مگر او هم که مثل قهرمان مورد استقبال قرار گرفت زندانی بود؟ مادر عزیز چرا فریاد نزدی که فرزندت زندانی شده ؟ چرا نگفتی پاره تن ت با استقبال بدترین و دروغگوترین ادمها به دام مرگ افتاد ؟ چرا باید از ملتی پنهان کنیم که حتی استقبال هایشان هم دروغین شده . نخبگان ، سرمایه های این ملت ، لطفا به ایران بازنگردید . خطر مرگ وجود دارد . اینجا هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست . یک وقت قاتل یک چهره ی تاریخی ملت باز میگردد و قدر میبیند و بر صدر مینشیند . یک وقت هم سرمایه علمی ملت سرش بالای دار میرود .مادران عزیز ! صبوری نکنید . وقتی فرزندتان زندانی شد تا میتوانید اطلاع رسانی کنید . از دوست و آشنا و فامیل شروع کنید . بگذارید همه بدانند چه بدبختی پیش امده . شاید کمی بعد اعدامش کنند....ماشین اعدام اشتهای سیری ناپذیری پیدا کرده . تشنه خون جوان است . زنان و مردان جوان که مایه حیات این ملتند . مانده ام معطل که ٢٠ سال دیگر اصلا جوانی میماند ؟ یا ایران بیابان و برهوتی خواهد بود پر از زنها و مردهای پیر که ناامید و گریان از زیر پرده های غبار و شن سراغ قبر فرزندانشان را میگیرند . فرزندانی که روی سنگ قبر همه شان علامت چوبه دار حک شده . هر کدام به اتهامی اعدام شده اند . انگیزه ها متفاوت ولی نتیجه یکی . مرگ و نیستی . و کسانی که مثل مجنون های بی لیلا شده اند . پرسه میزنند سراغ قبر جوان خود را میگیرند
شعله پاکروان