به مناسبت ۹۰ سالگی رفیق فرمانده فیدل کاسترو

خوب، بهتر است موضوع صحبت را عوض کنیم (خنده حضار)
رفقا، رهبری و هدایت خلق و آن هم در دوران بحرانی، نیازمند تلاش فوق العاده و مافوق بشری است. بدون حضور و مشارکت توده های مردم، تغییر و تحول غیرممکن است. در گردهمایی فعلی، بیش از یکهزار ـ از قرار معلوم تعداد شرکت کنندگان ۹۲۱ نفر بود ـ نماینده خلق انقلابی، شرکت دارند.


 این نمایندگان حامل اتوریته توده مردم می باشند. برای همه شما شرکت کنندگان، دریافت مقام نمایندگی توده مردم، بزرگترین افتخاری است که در طول زندگی تان می توانید بدان دست یابید (کف زدن های حضار). به این افتخار می باید امتیاز انسان انقلابی بودن که حاصل آگاهی و رشد سیاسی ما می باشد را نیز اضافه کرد.

چگونه من به سوسیالیسم رسیدم؟ یا به عبارت بهتر، چرا من کمونیست شدم؟ در طول تاریخ، هیچ واژه و هیچ اندیشه ای به اندازه اندیشه کمونیسم مورد دشنام قرار نگرفته و طبقات فقیر و زحمتکش، توسط اقشار استثمارگراز ماهیت اصلی خود تهی نشده است. طبقات فقیر و زحمتکشی که از داشتن ابزار تولید محرومند. ابزار تولیدی که سرمنشاء کار، استعداد، انرژی و توان انسانی هستند. 
از کی تا کنون، انسان در چنین شرایطی زندگی می کند؟ من می دانم که به غیر از بعضی ازشنوندگان، شما به شنیدن این توضیحات نیازی ندارید. 
من به طور ساده و پوست کنده صحبت می کنم، تا به خوبی فهمیده شود که من انسان نادان، بی اطلاع، تندرو و کور نبوده و چارچوب اندیشه و دیدگاه خود را با مطالعه علم اقتصاد کسب و تحصیل کرده ام.

زمانی که دانشجوی دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودم، هیچگاه آموزگار و فردی که من را در زمینه آموزش و دانش سیاسی راهنمایی و هدایت کند، نداشتم. در رشته حقوق و علوم سیاسی، درس اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار بود. در آن ایام من حدودا ۲۰ سال داشتم. ورزشکار بوده و در رشته سنگ نوردی مهارت داشتم. بدون داشتن آموزگار و راهنما برای آموزش علم مارکسیسم ـ لنینیسم، من یک نظریه پرداز خود ساخته بودم. و مسلما، باور عمیق و اعتماد مطلقی به اتحاد شوروی داشتم. اتحاد شوروی: یادگار و ساخته لنین، که ۷۰ سال بعد از انقلاب، توسط دشمنان قسم خورده اش لجن مال گردید. چه درس و تجربه عظیم. و مسلما، بشریت ۷۰ سال برای وقوع یک خیزش عظیم چون انقلاب اکتبر، منتظر نخواهد شد. انقلابی که طی آن بشریت نمونه درخشان انقلاب اجتماعی، که گام بزرگی در مبارزه علیه استعمار و برادر جدایی ناپذیرش امپریالیسم می باشد را تجربه نمود.
با این وجود، امروزه تهدید بزرگی که بر روی کل کره زمین سایه افکنده است، به قدرت عظیم تخریبی سلاحهای مدرن مربوط می شود. سلاح هایی که می توانند صلح را بخطر انداخته و حیات بشری را بر روی کره زمین غیرممکن سازند.

در چنین شرایطی، انسان کنونی نابود خواهد شد. همانند دایناسورها که نابود و ناپدید شدند. و یا شاید زمان حیات جدید و از نوع دیگر فرا رسیده است، یا شاید حرارت خورشید به حدی افزایش یابد که تمام سیارات منظومه شمسی و اقمار آنها را ذوب کرده و نابود سازد. نظریه ای که دانشمندان و متخصصین بسیاری به آن اعتقاد دارند. اگر صحت و درستی نظریه های بسیاری از این دانشمندان ثابت شود ـ نظریه هایی که ما کافران ـ آنها را انکار می کنیم، در این صورت انسان امروزی می باید تمام ابعاد قضیه را مطالعه و سپس خود را با شرایط جدید وفق دهد.
اگر انسان امروزی بتواند برای سالهای مدید همچنان به حیات خود بر روی کره زمین ادامه دهد، در چنین صورتی، نسل های آتی بسیار عالم تر و فهیمده تر از ما خواهند بود. اما آنها قبل از هر چیز می باید بر مشکل بزرگی فائق آیند: مشکل تغذیه میلیاردها انسان. و قطعا قبل از هر چیز می باید مشکل کمبود آب آشامیدنی و منابع طبیعی مورد نیازشان را حل نمایند.

بعضی ها و شاید بسیاری از شماها از خود می پرسید که گفته های من چه ربطی به سیاست دارد؟ در جواب باید بگویم که من بسیار شرمنده ام از این که بگویم، سیاست در همین سخنان ملایم و نه چندان آتشین من نهفته است. زمان آن فرا رسیده است که بسیاری از مردم همانند ما، نگران وضعیت فعلی باشند و بجای دست روی دست گذاردن و همانند آدم و حوا و خوردن میوه درخت ممنوعه، به فکر آینده و نسل های آتی باشند. چه کسی شکم توده های مردم گرسنه را سیر خواهد کرد؟ ی محروم از تکنولوژی، محروم از آب باران، محروم از سد های آبی، ی دارای ذخائر مختلف زیرزمینی پنهان شده در زیر شن و ماسه.
اکثریت قریب به اتفاق رژیم های جهان توافقات بین المللی اخیر در خصوص حفظ محیط زیست و کاهش میزان تولید گازهای گلخانه ای را به امضاء رساندند. آینده میزان پای بندی آنها به این توافقات را نشان خواهد داد.
باید به طور بی وقفه و دائم این مسائل را طرح و بر روی آنها پافشاری کرد. من بیش از این بر روی این مسئله پافشاری نمی کنم.
به زودی من ۹۰ ساله خواهم شد ( کف زدن های حضار). تا امروز، هیچگاه چنین ایده ای به ذهن من خطور نکرده بود. این ایده ثمره تلاش بسیار و پیگیر نبوده، بلکه حاصل یک تصادف می باشد. زمان مرگ من نیز فراخواهد رسید. اما اندیشه های کمونیستی کوبا همچنان به حیات مستقل خود ادامه (کف زدن های حضار) و به جهانیان ثابت خواهند کرد که اگر این اندیشه ها با پشتکار، با غیرت و متانت دنبال شوند، مسلما منابع مادی و فرهنگی که بشریت کنونی بدان نیاز دارد را تأمین خواهند کرد. ما می باید برای دستیابی به این منابع، به طور خستگی ناپذیر تلاش و مبارزه کرده و به برادرانمان در امریکای لاتین و جهان اعلام داریم که خلق کوبا پیروز خواهد شد (کف زدن های حضار).

شاید این آخرین باری باشد که من در این سالن صحبت می کنم. من به تمام کاندیداهای پیشنهادی از سوی کنگره، رأی دادم. از شما بخاطر دعوت من برای حضور در این اجلاس تشکر می کنم و از این که به اظهارات من گوش دادید، مفتخرم و سپاسگزاری می کنم. به همه شما و بخصوص به رفیق رائول کاسترو به خاطر تلاش پرافتخارش تبریک می گویم.
ما استوارانه به راه خود ادامه داده و بدنبال هر گام، با صداقت حداکثر و اراده و نیروی مشترک همانند خوزه مارتی، Maceo و Gomez اقدامات خود را اصلاح و تکمیل خواهیم کرد. (کف زدن های حضار).