به گزارش يكي از مطلعين در بيدادگاه نا قاضي مقدسي اوين امروز خانم راحله راحمي پور به اين مجتمع مراجعه كرد ودر اتاق بازجويي كلي با باز جو ها بحث کرد. بازجو ها گفتند، شما دوتا پرونده داری یکی درسال 64دراطلاعات واون یکی در اوین باجویی شما هنوز تمام نشده شما دوبار ديگر ، یابیشتر باید بیایی بازجويي، باهات تماس میگیريم که وزارت اطلاعات بیايي. بعد از تکمیل شدن پرونده، پرونده میره دست قاضی تا رای صادربشه. راحله خانم ان چنان جلوشون ایستاده بود ، كه جا خوردند . انها گفتند شما باما همکاری نمیکنی ومیخواهید پرونده شما دست سپاه بره! براي تَر ستندم لو لو خور خوره نشان ميدادند، اما خانم راحمي پور ، مثل کوه در مقابل اینها وایستاده بود، حتی درمورد رفتن به خونه احمد منتطری گفت : برای تشکر رفتم چون اون نوار ایشون واقعیت ها رو که در اون کشتار در حق عزيزان ماشد گفته است. روح اقاي منتظري شاد ! خانم راحله در ادامه فرياد زِد، در تمام صحبت هايم از شما پرسيدم : برادرم کجاست بچه برادرم چی شد؟ با بچه چکار کردین؟ و برادران لآل بودند. در ادامه راحله خانم گفت مرا از چي مي ترسانند ؟ من باشرافت زندگی میکنم ونون رو تو خون مردم نمي زنم به خانواده ام بدهم بخورند. راحله گفت ، احمدی نژاددزد و هم دستهايش مثل شما ، كه لعنت براین ادم ها باد، این همه بلا سر مردم اورديد، بدانيد من از خواستم یک قدم عقب نمیرم در سنی هستم كه تشخيص ميدم ، هرجا خودم صلاح دونستم میرم به شما ربط نداره از من تعهد بگيريد كجا نرم يا برم. شما هم اگر احساس خطر میکنید بیاید همه رو دستگیر کنید، اصلا همه مردم ايران را ببريد به زندان! بازجو ها گفتن هنوز باید برای بازجویی بیايي ، هرچند بار خواستیم باید بیایی! راحله گفت با وكيل وإحضار نامه رسمي! راحله دوباره گفت شما اطلاعاتي ها به ما خیلی توهین کردین وخیلی از طرف حکومت اذ یت شدیم ونمتوانم فراموش کنم. من تا تعيين تكليف برادر و برادر زاده ام شما رها نمي كنيم.
اطلاعاتي ها از هر در وهر زباني گفتند تا راحله را قانع كنند كه موضوع مرگ برادر وبرادر زاده را دنبال نكند. اما راحله خانم زير بار اين حرف ها نميروم ومي گويد در سني هستم كه بدانم چه چيز درست است. و از زندان شما نمي ترسم . شما جنايتكاران بگوييد برادر وبرادر زاده ام كجا هستند؟