سی ویک 31 تیر یکساله شد. یک سال فرصت مناسبی بود که یکی از عمیقترین حرکتهای معلمان پس از انقلاب مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد اما اتفاقات پس از 31 تیر، با دستگیری اعضای شاخص کانون تهران، مهدی بهلولی، محمدرضا نیک نژاد و محمود بهشتی، فضای سنگینی بر جنبش نوپای معلمان ایران تحمیل نمود. نتیجه این فضا هجمه علیه فعالین صنفی، کانونهای پیشرو و شورای مرکزی تشکلهای صنفی سراسر کشور بود. از یک سود روند تهدید، احضار و بازداشت توسط نهادهای امنیتی پررنگ شد و از سویی مخالفانِ حرکت مستقل صنفی فرصت یافتند تا اتهامات جدیدی علیه جنبش نوپای معلمان مطرح کنند.ناگفته نماند پیش از ان دستگیری اسماعیل عبدی ودیگر فعالین صنفی هم زمینه اعتراض را تشدید کرده بود.
نقد حرکت یا دلواپسی قدرتدلواپسان اصولگرایی در یک عمل غیراخلاقی و غیرقانونی به خود اجازه دادند تا انواع اتهامات امنیتی را به معلمان بازداشتی در سایتهای زنجیرهای خود مطرح نمایند و دلواپسان دولت کوشیدند با قربانی کردن اصول صنفی در لباس منتقد، 31 تیر را اردوکشی خیابانی، ماجراجویی فردی، عمل پارتیزانی، حرکت بدون دستاورد و غیر صنفی و ... تصویرنمایند. در اینیک سال گذشته هیچ نقد جدی از سوی مخالفین مطرح نشد بهجز برخی یادداشتهای جهتدار که میکوشید صورتمسئله اصلی را مخدوش نماید و 31 تیر را از زاویه منافع جناحی و سیاسی تجزیهوتحلیل نماید. دلواپسان اول نگران بودند که خواسته برحق معلمان مورد سو استفاده ضدانقلاب، اصحاب فتنه و ...قرار گیرد و دلواپسان دولت هراس داشتند که در تعادل قوای داخل موقعیت حسن روحانی تضعیف گردد. پس اصل مسئله یعنی مطالبات و خواستههای معلمان که مورد غفلت واقعشده بود جایگاهی در تحلیل آنان نداشت و از همین منظر تاکنون به تخریب جنبش معلمان ادامه داده/میدهند.
اما در دیگر سو، موافقان 31 تیر به خاطر فضای سنگین بعدازآن، نتوانستند جمعبندی منسجمی از ضربهای که بر پیکر جنبش وارد شد داشته باشند اما برخی فعالین در سراسر ایران، در همان فضا مجبور بودند چند کار را همزمان انجام دهند هم به فکر پیگیری و تلاش برای افراد بازداشتشده بودند، هم میکوشیدند به اتهامات در حد توان پاسخ دهند هم خود نقد از درون را شروع کنند؛ اما به خاطر ادامه فضای امنیتی بعد از 31، بخش زیادی از انرژی فعالین و کانونها مصروف دو مورد اول گردید و بی شک نمیتوان آنهمه پیگیری و پشتکار را بینتیجه دانست. امروز همه معلمان زندانی (با قید وثیقه یا توقف حکم) آزادشدهاند، معلمان تلاش میکنند علیاکبر باغانی به خانه برگردد و متهمانی که پرونده مفتوح دارند به زندان بازنگردند و کانون ها به دنبال برگزاری مجمع عمومی در سراسر ایران هستند. این یعنی اینکه جنبش به محاق نرفته است و جنبش معلمان بر مدارِ خواستههای 31 تیر بالیده و قد کشیده است. این یادداشت میکوشد که وجوهی از 31 تیر را بارز نماید که پیشازاین کمتر بدان پرداختهشده است.
31 تیر بر بستر مطالبات شکل گرفت
31 تیر نتیجه طرح و توطئه پیشین و محصول ماجراجویی فردی و جمعی نبود، 31 تیر از دل شرایط عینی و واقعی معلمان و فضای حاکم بر فعالین صنفی زاده شد. بیتوجهی به خواست و مطالبات معیشتی و رفاهی معلمان، وضعیت اسفناک آموزشی و ادامه نگاه امنیتی به فعالیت صنفی، توسط دولتی که مدعی جایگزینی امنیت فرهنگی بهجای فرهنگ امنیتی بود علت اصلی 31 تیر بود باقی قضایا فرع مسئله است.
دو نگاه تلاش میکنند که شکلگیری 31 تیر را به افراد محدود و خاص تقلیل دهند نگاه امنیتی برای وارد ساختن اتهام امنیتی به فعالین جهت پروندهسازی و ... دیگر حامیان و دلواپسان فرهنگِ امنیتی که به معلمان دربند اتهام ماجراجویی و ... را وارد میساختند. در زایش و شکلگیری 31 تیر، بهاندازه افراد مؤثر و شاخص صنفی، تمام معلمانی که از سراسر ایران مسافتهای طولانی را پیمودند نقش داشتند. اگرچه شورای مرکزی تشکلهای صنفی سراسر کشور به خاطر جایگاهی که داشت مسئولیت فراخوان را بر عهده گرفت اما این تصمیم نتیجه خواستهای بود که فعالین صنفی در سراسر کشور آن را مطالبه میکردند. واقعیت این است که در سطح فعالین مخالفان در اقلیت بودند و اگر اکثریت فعالین موافق نبودند نهتنها افراد شاخص نمیتوانستند بر شکلگیری 31 تیر مؤثر باشند بلکه شورای مرکزی هرگز تن به فراخوان نمیداد. عدم توجه مطالبات مطرحشده در سه تجمع قبلی توسط دولت و مجلس از یکسو و شروع خط برخورد با فعالین با دستگیری دبیر کل کانون تهران، فعالین صنفی را به تکاپو انداخت که 31 تیر را در تهران و با حضور فعالین صنفی سامان دهند. پس کسانی که پس از ضربات 31 تیر بهصورت غیرمنصفانه و فرصتطلبانه برخی افراد، کانونها و شورا را مورد هجمه قراردادند به این وجه از مسئله توجه نمیکنند که بدون در نظر گرفتن زمینههای عینی و واقعی نمیتوان چیزی را نقد کرد. این افراد بجای اعتراض به علل زمینهای مثل عدم توجه دولت به خواستههای صنفی و خط برخورد با فعالین، به معلمان حمله میکنند که چرا معلمان بهصورت مسالمتآمیز و مدنی دست به یک اقدام سراسری زدند.
هر نوع نقد و برخورد با چگونگی شکلگیری 31 تیر بدون در نظر گرفتن علل زمینهای ، یک برخورد مکانیکی و ذهنی است. روشی که به دنبال نقد نیست یک مسئله و پدیده را مقطعی و بدون در نظر گرفتن زمینههای مادی و عینی بررسی میکند به خاطر همین به سمت برجستهسازی فرد یا افراد میرود چون نمیخواهد به مطالبات تن بدهد پس ناچار اتهام امنیتی میزند و برخی که در موضع قانونی برای صدور کیفرخواست نیستند دست به تخریب میزنند. اینها هیچگاه از اصل مسئله سؤال نمیکنند چه در لباس قانون باشند چه در جایگاه بهاصطلاح منتقد. با این رویکرد نگارنده معتقد است 31 تیر، ادامه روند منطقی سیر مطالبه معلمان و واکنش به نوع مواجهه فرادستان با این موضوع بود. زایش 31 تیر را تنها میتوان در یکروند تحلیل نمود.
خبرگر : کسانی که به هر ترتیب سعی در تخریب حرکت های مدنی دارندواز هر حرکت اجتماعی ومیتینگ وحشت دارند ، یا از امکانات اضافی برخوردار هستند وجزو وابستگان به حکومت هستند ویا می خواهنر با این روش خودشان را چاپلوس حکومت نان دهندوبرای خود پول وپله ای جور کنند یا چشم به یک پست ومقام حکومتی در وزارتخانه واداره کل ها دوخته اند والا بدنه گرسنه وتحت فشار اقتصادی واجتماعی وسیاسی چرا باید از طرح مطالبتش با اعمال قدرت اجتماعی وحشت کند؟ در همه جای جهان قدرت اجتماعی تولید می کنند تا عدالت وازادی را در جامعه برقرار کنند. ابزار های تومار نویسی ، سخنرانی ، مقاله نویسی ایجاد تشکل مدنی مثل سندیکا وحزب واتحادیه وفدراسیون های سراسری مزدبگیران ، تجمع ،اعتراض ، افشاگری ، اطلاع رسانی به هر شکل ،میتینگ وراهپیمایی واعتصاب هم از طبیعی ترین روش های اعمال قدرت اجتماعی توسط مزد بگیران وکارگران وفرو دستان است. انها مثل حاکمان ملیاردها دلار پول وقدرت نظامی وامنیتی ندارند. پس با استفاده از این ابزار به برقراری تعادل اجتماعی وسپس تسخیر قدرت حکومتی ودولت می توانند دست یابند . چرخش قدرت توسط مردم سازمان یافته جلوی رشد فساد را می گیرد. ازادی بیان ومطبوعات وبعد از بیان هم بال های دیگر این روش دموکراتیک مباررزه هستندکه جلوی فساد حکومت ها را می گیرند. در ایران ضعیف نگه داشتن وسرکوب مداوم قدرت اجتماعی که از کف جامعه می تواند اعمال قدرت کند ، موجب رشد فساد فراگیر وتولید بحران های معتنابه در کل حکومت وکشور شده است که دیگر حکومت را از توانایی اصلاح خویش باز داشته است وحکومت وکشور ومردم در مسیر انحطاط قرار گرفته اند. هر روز در گوشه ای از مملکت بلوایی بر پاست. یگانه راه تجات کشور ومردم واینده فرزندان این سرزمین باستانی وبا شکوه وگرامی ، تقویت وسازماندهی هرچه بیشتر نهادهای مردمی از سوی ملیونها مردم صاحب حق وصاحب سرزمین مادری است. پذیرش برکنار شدن از قدرت گام دوم نجات اینده کشور است. خیره سری وقدرت طلبی وتمامیت خواهی از سوی حکومتگران نبردی سهمگین وویرانگر را بر مردم وکشور تحمیل خواهد کرد. این بایای تاریخ است وهراس از ان چیزی را تغییر نمی دهد. هر چه این اتفاق دیر تر بیفتد ، ویرانگری بیشتری توسط حکومت گران وعمالشان روی خواهد دادو نقطه امید را کور تر خواهد کرد. باید دید اکثریت مردم ایران حاضرند از خواب خرگوشی خودشان را رها کنند؟