بادرود،شنبه که کمیته بودم برخوردنامناسب یکیازکارمندان کمیته باعث شده بودک خانمی به گریه بیفتدوقهرکند. رییس ازمن خواست که آن خانم رابرگردونم،والبته ایشان رادلداری دادم وباآن کارمندبشخصه برخوردشدیدی کردم .وی را تهدیدبه زندان کردم که، البته عذرخواهی نمود.آن خانم بایک فرد افغانی ازدواج نموده بوده ودارای۲پسرازشوهرش هست. بدلیل عدم اعطای تابعیت واذیت وآزارهای حکومت ایران ،شوهرش باپسربزرگش ک حدودا،10،12 ساله بوده ازایران بافغانستان میروند،درحالی که حکومت اسلامی حتابه پسرهاهم شناسنامه نداده است ،وآن زن ازاین بابت که پسروی توسط جمهوری اسلامی تحقیرشده ،که مجبور شد به افغانستان همراه پدرش برود.این مادربرای بچه اش همچون دیوانه شده ،واین درحالی است ک عدم اعطای تابعیت جمهوری اسلامی یعنی که ، زنان راآدم وجزءجامعه بحساب نمیآورد.درحالیکه دراسلام هیچ منعی برای ازدواج یک زن مسلمان بامسلمان دیگرقائل نشده اند. دیگرحکومت ایران نمیتواندهیچ بهانه ای دراعطای تابعیت مضاعف بیاورد،
لذاباتوجه به غم مضاعفی که بردل این زن وامثال اودرایران وجوددارد،آن زن بابنده تماس گرفت وخواستارکمک شد. که از عیاران دیگر برای کمک به او حتمن راهنمایی می گیرم. این خرابه هایی است که این مردم فقیر در انها زندگی می کنند وتازه اجاره هم می دهند.