سارا واگن کنشت، نایب رئیس حزب چپ در پارلمان آلمان، پس از اعلام نتیجه رفراندوم اخیر در انگلستان و پیروزی طرفداران خروج این کشور از اتحادیه اروپا، طی سخنانی در پارلمان آلمان نظرات چپ آلمان در این ارتباط را بیان کرد و سپس در مصاحبه با رادیو دولتی آلمان نیز همین نظرات را مطرح کرد. آنچه می خوانید خلاصه این نظرات است:
ما در فراکسیون به تحلیل رفراندم خروج انگلستان از اتحادیه اروپا پرداختیم. نظر عمومی فراکسیون این بود که آنچه موجب پیدایش بحران در اتحادیه اروپا شده رفراندم صورت گرفته در انگلستان و نتیجه آن نیست بلکه رفراندم و نتیجه آن خود نشانه و نمایانگر بحران در اتحادیه اروپاست. از این رو واکنش نمایندگان و سخنگویان اروپا نسبت به رای دهندگان انگلیسی که کم و بیش همراه با دشنام گوئی به آنهاست قابل درک نیست. آقای شولتس رئیس پارلمان اروپا معتقد است که اتحادیه اروپا با بحران روبرو نیست، صدراعظم مرکل نیز نیازی به تغییر در اروپا نمی بیند. ولی ما معتقدیم که اگر اروپا بخواهد آینده ای داشته باشد و نخواهد تکه تکه شود باید تغییراتی در آن صورت گیرد. این که احیانا دیگر کشورهای اروپائی نیز خواستار انجام رفراندم شوند نباید لولویی شود که اروپا را به هراس اندازد. مسئله اساسی این است که پیوسته کشورهای بیشتری به این نتیجه می رسند که این اتحادیه اروپا، این دستگاه قدرت در بروکسل منعکس کننده تصویر و تصور آنها نیست، از نظر آنها این اروپا نه منعکس کننده دموکراسی است، و نه میتوان از آن سر درآورد، احساس مردم این است که این اتحادیه نه تنها به بهبود زندگی آنها کمک نمی کند، بلکه به آنها زیان میرساند. نظرخواهی های صورت گرفته در انگلستان نشان می دهند که درست همان کسانی که زندگی خوبی ندارند اینطور فکر می کنند. در انگلستان، در مناطقی که در گذشته مرکز صنعتی بوده اند، یعنی مناطقی که از قدیم و ندیم دژ مستحکم حزب کارگر بوده است، بسیاری از رای دهندگان خواستار خروج ار اتحادیه اروپا شدند، انگیزه آنها برای خروج مسائل اجتماعی بودند و درست به همین دلیل ما خواستار آغاز یک نظام اجتماعی نو در اتحادیه اروپا هستیم. ما خواستار تجدید نظر، خواستارآغازی دوباره با انعقاد قرار دادهای تازه که در آنها دیگر آزادی قوانین بازرگانی داخلی بر قوانین اجتماعی ارجحیت نداشته باشد، بلکه بازگشتی باشد به دعاوی آعازین جامعه اروپائی، به یک مدل اجتماعی اروپائی که جایگزین مدل سرمایه داری انگل ساکسونی گردد یا در برابر آن قرار گیرد و با انعقاد قرار دادی تثبیت گردد که متاسفانه با قرارداد ماستریخت آن دعوی بتدریج از بین رفت. وقتی اتحادیه اروپا پیوسته بر تفرقه اجتماعی می افزاید، وقتی نابرابری در آن پیوسته بیشتر می شود و طبقه متوسط از بین می رود، چنین اتحادیه ای نمی تواند آینده داشته باشد، چون مردم از آن روی بر می گردانند، این البته نه خبر خوبی است و نه آینده خوبی. درحال حاضر اتحادیه اروپا نیاز به تغییر دارد، البته ما از صدراعظم مرکل نیز انتظار داریم که برای این تغییر ابتکار عمل را در دست گیرد نه اینکه بگوید کاروان به راه خود ادامه می دهد و ما اعتنائی به آنچه میگذرد نداریم. فکر می کنم چنین پیامی مردم را بیشتر دور می کند و سرخورده می سازد.
ما در دو هفته گذشته پیشنهاد هائی در مجلس مطرح کردیم که دموکراسی مستقیم را در آلمان ممکن سازد، که مردم بتوانند در باره مسائل اساسی زندگی خود با آراء خود اظهار نظر کنند، از جمله در باره قرارداد های اتحادیه اروپا و همچنین قراردادهائی چون «پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس-آتلانتیک» یا » قرارداد جامع بازرگانی میان کانادا و اتحادیه اروپا» نه به این صورت که پنهانی، در پس پرده، با تکنوکرات های اتحادیه اروپا منعقد گردد و مردم از آن بی خبر باشند. هدف اصلی ما آنست که اتحادیه اروپا چنان تغییر کند که دیگر کسی از نتیجه رفراندم وحشت نداشته باشد و نگوید که ما دیگر رفراندم نخواهیم کرد چون ممکن است نتیجه رفراندم در کشور های دیگرمطابق میل ما نباشد. بنظر من این رفتاری دموکراتیک نیست.