داستان های سمک های عیار 2

آن عيار در لحظات آخر با موتور رسيد و از وانت در پيچ يك فرعى پايين پريدم و سوار موتور شدم ، اول ميخواستم بروم و آن فضا را ببينم اما ريسكش خيلى بالا بود ، اغلب كارتن خواب ها با علاقه دوست داشتند بروند و بازداشت شوند چون با وجود وضع فاجعه بار آنجا ، هم غذاى خوب هست هم دولت متادون ميدهد به معتادان‎.
ميگفتند آنجا ميتوانند راحت مواد مصرف كنند و بعد از يك هفته با ظاهر شدن اولين نشانه هاى سلامت ظاهرى آزاد ميشوند، اين مراكز اجبارى قرار بوده بيخانمانان و كارتن خواب ها را جمع كنند و تا مرحله آموزش كار و سلامت كامل پيش بروند .اما گويا چند سردار بازنشسته نيروى انتظامى پيمانكار شده اند ،و با وجود گرفتن پول درمان كامل و تمام پروسه ،فقط يكهفته آنها را نگه ميدارند آنهم در بدترين شرايط ، مواد متادون را هم به عمد ميدهند چون اگر آنها ترك كنند پيمان كاران بيكار ميشوند‎.