بهمناسبت سالروز آزادی خرمشهر:
تکاوران نیروی دریایی نخستین رزمندگانی بودند که همان اول صبح روز سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ با قایق و حتی برخی با شنا وارد خرمشهر شدند و دشمن را پس از حدود ۱۹ ماه مجبور به عقبنشینی کردند و انتقام آن همه خونی را که در این شهر ریخته شده بود گرفتند.
همه حال عجیبی داشتند. تکاوران وقتی پا به ساحل میگذاشتند، خم میشدند و زمین و خاک خونین خرمشهر را میبوسیدند. و اغلب از شوق گریه میکردند. صدای تیراندازی از همه جا به گوش میرسید. شمار زیادی از نیروهای نظامی عراقی کشته و مجروح و شمار زیادی، اسیر نیروهای ایرانی شدند.
در آستانه سی و سومین سالگرد آزادسازی خرمشهر (سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱)، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در گفتوگویی با خبرگزاری فارس، به پرسشهای این خبرگزاری پیرامون چگونگی آزادسازی خرمشهر پاسخ میگوید.
وی در ابتدا بر اهمیت آزادسازی خرمشهر در تغییر موازنه قوا تأکید میورزد و چنین میگوید:
«تا قبل از آزادی خرمشهر آنها دنبال این بودند که چه امتیازی از ما بگیرند و میگفتند استقلال ایران را میگیریم و آمریکاییها دوباره به ایران باز میگردند و در واقع هزاران خواب و خیال دیده بودند …
وقتی که خرمشهر آزاد شد تمام این خواب و خیالها به هم ریخت.»
اما نکته قابل تأمل در اینجاست که آقای محسن رضایی در پاسخگویی به پرسش خبرگزاری فارس مبنی بر اینکه «آیا اینطور بود که ما در مقوله خرمشهر دل را به دریا زدیم یا یک طراحی و راهبرد استراتژیک از قبل وجود داشت؟»، از قرار به نسیان تاریخی گرفتار آمده است و از اینرو به بازگویی روایتی یکجانبه و دلبخواه از چگونگی اجرای عملیات آزادسازی خرمشهر میپردازد:
«درحالی که ما در هیچکدام از دانشگاههای دنیا اصل سرعت را نخوانده بودیم، اما در عمل و در آستانه عملیات بیتالمقدس به این نتیجه رسیدیم که این اصل حتی از اصل غافلگیری نیز در عملیات خرمشهر مهمتر است … لذا از یک ابتکار استفاده کردیم … بنابراین اینطور نیست که گفته شود در زمان جنگ بچهها روضهخوانی و دعا میکردند و میگفتند یا علی و به خط میزدند و میگفتند هرچه بادا باد! (خنده) اصلاً چنین روشهایی نبود» (۱)
گفتههای آقای رضایی را خلاصه کنیم: بهرغم آنکه ما در هیچ دانشگاهی، دانش دفاعی نیاموخته بودیم، متوسل به ابتکار شدیم.
فرمانده نیروی زمینی ارتش، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان نیز در همایش تجلیل از بازنشستگان نیروی زمینی ارتش چنین میگوید:
«از نظر تحلیل نظامی، بازپس گرفتن خرمشهر بهراستی کار غیرممکنی بود. اما وقتی روز حمله فرارسید و خرمشهر آزاد شد، بهراستی که آن جمله زیبای امام این معجزه را معنا کرد که خرمشهر را خدا آزاد کرد.»
اما آیا بهراستی عملیات آزادسازی خرمشهر از هیچگونه پشتوانه دانش دفاعی آکادمیک برخوردار نبود؟
اسناد تاریخی و یادماندههای فرماندهان نظامی، تصویر دیگری را در برابر دیدگان ما قرار میدهد.
واقعیت آن است که در زمان آغاز جنگ، نیروی زمینی از کمترین آمادگی فنی، پرسنلی و عملیاتی برخوردار بود. از اینرو زندهیاد ناخدا افضلی بهمنظور رفع این نقیصه به سازماندهی تکاوران نیروی دریایی پرداخت. تکاوران نیروی دریایی، همراه با نیروهای مردمی به دفاع از مرزهای میهن برخاستند. در جریان مقاومت در برابر ارتش عراق، بسیاری از تکاوران نیروی دریایی، نیروهای مردمی، هواداران، اعضا و کادرهای حزب توده ایران، از جمله زندهیاد رفیق عسگر دانش شریعت پناهی، جان خود را از دست دادند.
ناخدا هوشنگ صمدی، فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر در زمان جنگ، در نوشتاری تحت عنوان «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»، روز آزادسازی خرمشهر را چنین تصویر میکند:
«تکاوران نیروی دریایی نخستین رزمندگانی بودند که همان اول صبح روز سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ با قایق و حتی برخی با شنا وارد خرمشهر شدند و دشمن را پس از حدود ۱۹ ماه مجبور به عقبنشینی کردند و انتقام آن همه خونی را که در این شهر ریخته شده بود گرفتند. همه حال عجیبی داشتند. تکاوران وقتی پا به ساحل میگذاشتند، خم میشدند و زمین و خاک خونین خرمشهر را میبوسیدند. و اغلب از شوق گریه میکردند. صدای تیراندازی از همه جا به گوش میرسید. شمار زیادی از نیروهای نظامی عراقی کشته و مجروح و شمار زیادی، اسیر نیروهای ایرانی شدند.»
اما این پیروزی چگونه بدست آمد؟
از زبان ناخدا صمدی بشنویم:
«گردان تکاورهای نیروی دریایی در عملیات بیتالمقدس حضور پررنگتری داشت که منجر به آزادسازی خرمشهر شد. ما با استعداد کامل و هفت گردان در این عملیات تاریخی و غرورآفرین شرکت کردیم. در مقر لشکر ۹۲ زرهی اهواز یک قرارگاه تشکیل شد. سه گردان شناور هجومیما و همچنین ۳۰۰ فروند قایق در سه گردان قایقران برای عبور نیروها از رودخانه کارون و شرکت در عملیات تصرف سرپل ساحل دشمن هم حضور داشتند. هر گردان قایقران به یکی از قرارگاههای عملکننده فتح، نصر و قدس پیوست. من به منجیل بیسیم زدم و تعدادی زیادی قایق تقاضا کردم. یک گردان تقویتشده تکاور، یک گردان تقویتشده تفنگدار و یک گردان تفنگدار دیگر به اضافه یک گروهان از عملیات ویژه اسبیاس ما همچنین ۴۵ تکاور غواص هم در عملیات بیتالمقدس شرکت داشتند. سه هاورکرافت و سه هلیکوپتر هم از ما بود. یکی از گردانهای تفنگدار تکاور ما بهعنوان احتیاط در آبادان ماند و گردانهای دیگر تکاوران در عملیات آزادسازی خرمشهر شرکت کردند.
عراقیها از روز دوم خرداد در محاصره کامل نیروهای عملکننده ایرانی بودند. بچههای تکاور در همین روز به داخل شهر نفوذ کرده و مواضع و استحکامات و نیروهای عراقی را بهطور کامل شناسایی کردند.
من در ساحل شرقی کارون همه چیز را با چشمان اشکبار میدیدم. کسانی که هنوز در ساحل شرقی بودند، از شوق گریه میکردند. برای ورود به شهری که گردان من در آن پرپر شده بود، لحظهشماری میکردم. پل خرمشهر شکسته و غیرقابل عبور بود و ناچار باید از عرض رودخانه عبور میکردیم».
گفتنی است که چند روز پیش از آنکه پایگاه نیروی دریایی در خرمشهر محاصره شود و به تصرف عراق در آید، زندهیاد ناخدا افضلی با هشیاری فرمان خروج ناوها از خرمشهر را صادر کرده بود.
در ویژهنامهای که بهمناسبت سی و سومین سالگرد عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر توسط پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران انتشار یافته است، بر نقش تعیینکننده نیروی دریایی در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر و هشیاری نیروی دریایی در امر خارج ساختن ناوها از خرمشهر تأکید میگردد:
«نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با توجه به علنی شدن نیت شوم دشمن و قبل از آغاز تهاجم ددمنشانه ارتش بعث، با یک اقدام شجاعانه و به موقع، عمده یگانهای ناوتیپ هشتم که در بنبست خرمشهر مستقر بودند و میرفت تا با آغاز تهاجم دشمن در این آبراه محبوس شود را به خارج از آبراه اروندرود انتقال داده و با بهکارگیری آنها در عرصههای مختلف عملیاتی، برگهای زرینی را به تاریخ دفاع مقدس افزوده است.» (۲)
به تأیید آگاهان و کارشناسان نظامی، پیروزی در عملیات مروارید که به فرماندهی نیروی رزمی ۴۲۱ مستقر در بوشهر و با تصویب و تحت نظارت کامل زندهیاد ناخدا افضلی اجرا گردید، زمینه آزادسازی خرمشهر و عدم اشغال خوزستان توسط عراق را مهیا ساخت.
در شرایطی که ارتش عراق بخشی از خرمشهر را به اشغال درآورده بود و همزمان آبادان را نیز در محاصره داشت، در روز ۷ آذر سال ۱۳۵۹، نیروی دریایی با پشتیبانی نیروی هوایی، در یک عملیات ۱۲ ساعته بهنام «عملیات مروارید»، با حمله به اسکلههای نفتی عراق و تصرف آنها، ارتش عراق را در جبهه دریا شکست داد.
با پیروزی عملیات «مروارید»، راه عراق به دریا بسته شد و صادرات و واردات آن کشور که بخش اعظم آن از طریق دریا و خلیح فارس انجام میگرفت، متوقف شد. دومین ضربه استراتژیکی که بهواسطه این عملیات به عراق وارد شد، قطع صدور نفت آن کشور بود و تا پایان جنگ، صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس قطع شد.
یاران نزدیک زندهیاد ناخدا افضلی، پیرامون نفش انکار نشدنی وی در شکستن محاصره آبادان و آزادسازی خرمشهر چنین میگویند:
«هنگام محاصره آبادان و خرمشهر، تقریباً تمام راههای زمینی و تدارک آب بر نیروهایی که در آبادان بودند بسته شده بود. تنها از راه دریا و از طریق کانال خورموسی و کانال بهمن شیر و ایجاد ارتباط بین این کانالها و اهواز بود که میشد به آبادان و جزیره آبادان مهمات و نیرو فرستاد و بالعکس از آن طرف مجروحین و مردمی را که آنجا مانده بودند، خارج کرد. در اینجا افضلی شخصاً قرارگاه بندرخمینی را پایهگذاری کرد. برای پشتیبانی بندرخمینی بهترین نیروها را در آنجا مستقر کرد. از هلیکوپترها وهاورکرافتها در آنجا بهطور کامل استفاده کرد. هلیکوپترهای بزرگ «آرچ» و همچنین هلیکوپترهای «آی بی ۱۲» ما همراه با هاورکرافتها توانستند نقش سرنوشتساز و تعیینکنندهای در آزادی آبادان و خرمشهر ایفا کنند. اگر این سازماندهی نمیبود به جرأت میتوان گفت که ما موفق نمیشدیم محاصره آبادان را بشکنیم و خرمشهر را آزاد کنیم. آمار موجود است. تاریخ گواه است. این آمار در نیروی دریایی هست که روزانه چند صد تن مهمات و چندین هزار تن پرسنل و نیرو از این طریق، از بندرخمینی به آبادان، حمل و اعزام میشدند و از آن طرف روزانه چندین صد نفر مجروح و مردم عادی به پشت جبهه منتقل میشدند. تقریباً میشود گفت هاورکرافتها در طول چهار پنج ماه و هلیکوپترها شبانهروز در این راه فعالیت میکردند. خلبانها با جان و دل کار میکردند. این همه علاوه بر شور میهنپرستی ناشی از علاقه، اعتماد و ایمان وافر آنها به مدیریت عالی ناخدا افضلی بود.»
زندهیاد افضلی تنها یک فرمانده و سازمانده بهرهمند از بالاترین دانش نظامی و دارای درجه دکتر مهندسی در رشته آرشیتکت کشتی و زیردریایی نبود. آنجا که ازخود گذشتگی و فداکاری لازم میآمد، او پیشقدم بود.
از زبان یاران همرزم زندهیاد افضلی بشنویم:
«وقتی عراق متوجه شد هیچیک از تاکتیکهایش نمیتواند رفت و آمد در کانال خورموسی را تهدید کند، کانال را مینگذاری کرد. پس از آن بلافاصله کشتیهای تجاری، نرخ بیمه را چندین برابر بالا بردند. ما امکانات مینروبی نداشتیم. اما افضلی از پای ننشست. هلیکوپترهای مین جمع کن «آرچ ـ دلتا» را بهکار انداخت. تا آن زمان بهطور عملی، افزار و وسایل این هلیکوپترها حتی برای تمرین مینروبی هم بهکار نیافتاده بود. ناخدا افضلی با خلبانان صحبت کرد و گفت: تحت هر شرایطی کشتیهای بازرگانی باید به بندر رفت و آمد کنند. وقتی مینروبی تمام شد، دستور داد تا ناوچههایی از بندر خمینی حرکت کنند و از کانال خورموسی خارج شوند تا فیلمبرداری شود و تلویزیون نشان بدهد تا به این وسیله دنیا بداند که این کانال مینگذاری شده نیست.
طبیعی است برخی از بچهها تردید داشتند. میترسیدند که کانال کاملاً مینروبی نشده باشد و این بود که این دست و آن دست میکردند. آن روز ناخدا افضلی با حرف و عمل خود درس بزرگی به پرسنل نیروی دریایی داد. با وجود درخواستهای مکرر افسران که میگفتند تو نرو، خطرناک است، وجود تو لازم است، او نپذیرفت و گفت:
«من باید پیشقدم باشم. من باید جلو باشم و اگر قرار است کسی کشته شود، این باید من باشم»
آن وقت ناخدا سوار اولین ناوچه شد. از کانال گذشت. در شمال خلیج فارس رفت و باز آمد، بعد کشتیها و یدککشها پشت سرش به حرکت در آمدند.
بدینسان کانال خورموسی بعد از چند روز بسته بودن، باز شد. اینجاست که آن خیانتکارها باید بدانند که افضلیها در دادگاه از خودشان دفاع نمیکردند، اگر لحنی از ناراحتی و غم در صحبتهایشان بود بهخاطر این نبود که میدیدند کشته میشوند. آنها خیلی پیش از این مرگ خودشان را در راه استقلال و آزادی دیده بودند. ولی آن ناراحتیها زاییده مشاهده نابودی انقلاب بود. اگر کسی افضلی را بشناسد و سالها از نزدیک با او کار کرده باشد، میبیند که او در خدمت به انقلاب شب و روز نمیشناخت. او در خرمشهر سنگر به سنگر کنار سربازها تفنگ بهدست میگرفت. پیشاپیش همه بود و به آنها درس شجاعت و ایثار میداد. کسی که در زیر باران آتش و گلوله هر لحظه ممکن بود کشته شود چطور ممکن است به جان خودش اهمیت بدهد.» (۳)
اسفند ماه هرسال، جنایتی فراموش ناشدنی را بهیاد میآورد. در ششم اسفند ماه سال ۱۳۶۲، ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی و تلاشگر خستگیناپذیر راه دستیابی به استقلال تکنیکی نیروی دریایی، بنیانگذار کارخانجات نیروی دریایی در بوشهر، دانشکده افسری نیروی دریایی ایران و دانشکده فرماندهی و ستاد دریایی ، و ۹ تن دیگر از مدافعان میهن و انقلاب،
سرهنگ بیژن کبیری، فرمانده عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان، سرهنگ هوشنگ عطاریان، فرمانده عملیات غرب کشور، سرهنگ حسن آذرفر، استاد دانشکده افسری و فرمانده پرسنلی نیروی زمینی و از برجستهترین افسران وقت ارتش ایران و ۶ تن از کادرهای برجسته حزب توده ایران به جوخههای اعدام سپرده شدند.
چگونه میتوان فرماندهان نظامی میهن دوست و شریف ارتش و حافظان استقلال و تمامیت ارضی کشور را به جرم خیانت به میهن به جوخه اعدام سپرد؟
۱ـ مصاحبه خبرگزاری فارس با محسن رضایی
۲ـ نقش نیروی دریایی در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر (پایگاه اطلاعرسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران)
۳ـ خطوطی چند از زندگی سراسر تلاش ناخدا افضلی در راه مردم و انقلاب