کشفِ علل عقده هایِ خامنه ای --- اعتراف بدونِ حتی یک سیلی

ماهی از کله بگندد نی زدم --- فتنه از عمامه خیزد هم ز قم 
خامنه ای در کمیته ی مشترک --- قابل توجه مجاهدین خلق
!قای خامنه ای یادش بخیر، می خواهیم خاطرات ات را مرور کنیم .
با ما همراه شو ....
خاطراتی از زندانی سابق ، ف --- م؛
بنام خدا


درست همان موقع که در زندانِ قصر هر روز گروهِ سپاس می آمد و مراسمِ سپاس را اجرا می کرد ! " سپاس ، شاهنشاها سپاس "
من کلا سه بار میهمان کمیته مشترک شدم .
کمیته مشترک " زیر نویس "
اول --- یکبار اسفند پنجاه و سه
تا فروردین پنجاه و چهار .۵۳ / ۱۱ // ۱۱
بار آخر نیز وسط شهریور پنجاه و هفت تا بعد از زلزله ی طبس بمدت یکصد روز که منجر به آزادی زندانیان سیاسی شد .
مرحله ی اول در بند یک , سلول شانزده و بار آخر در بند شش , سلول یک در طبقه ی سوم بودم . 
یک بار ، هم زمان شد با دستگیری دکتر شریعتی ؛

و اما بار اول _
رفته بودم سرویس بهداشتی . 
و چون پاهایم بر اثر شلاق , بشدت ورم کرده بود . دستانم را در دمپایی کردم و تا آنجا خودم را رویِ زمین کشیدم ,کار هر روزه ام.
سرویس های بهداشتی در انتهایِ بند ها بود . 
همین که از توالت بیرون امدم " داخل محوطه ی دستشویی " هم زمان شد با بیرون آمدنِ یکنفرِ دیگر از رو برو .

سید علی ........؟
او وقتی وضع مرا دید . به آرامی وبا وحشتِ بسیار پرسید مگرچه کرده ای ؟!
گفتم : این دفعه اگر بزنند خدا را هم لو می دهم !
گفت : دعا می کنم که دیگر تو را نزنند !!!!؟؟؟؟
از او نامش را پرسیدم .
گفت : سید علی خامنه ای 
گفتم : از ریش هات پیداست که آخوندی ؟
گفت : می گویند ریش ها رو می تراشند ؟
گفتم : معلومه که بالا آوردی و همکاری کردی . به این دلیل , فعلا نه .
ولی وقتی بری عمومی , رسم زندان همینه که سر و صورت رو بخاطر بهداشت می تراشند . 
نگاه نمی کنند مکلا هستی یا معمم . همکاری کردی یا مقاومت .
پرسیدم تو چه کردی : 
با گریه گفت : اعلامیه ی استادم رو همراه داشتم که دستگیرم کردند !
پرسیدم استادت کیه ؟
گفت : حسینعلی منتظری و. ...............
گفتم : اون رو می شناسم . مقاومتش زبانزده .

این ماجرا گذشت و هیچ کس هم از این محاوره آگاه نگشت ,تا اینکه...
استادشو دیدم .

و اما بشنوید ادامه ی ماجرا را از زبانِ خود آقای منتظری؛

ف --- م :
بعد ها ، یعنی در سال هایِ بعد ، وقتی به دیدنِ آقای منتظری رفتم و خاطرهاتم از کمیته مشترک را برای ایشان تعریف کردم .

آقای منتظری گفت : 
با فرزندِ یازده ساله ام در تبعید بودم . سید علی امد نزدِ من .
گفت :
خانواده هایِ مجاهدین تحتِ فشارهستند.
اعلامیه بدهید در حمایت از مجاهدین که خانواده ها را اینقدر اذیت نکنند . 
اعلامیه را نوشتم و به او دادم .
آقایی منتظری ادامه داد : 
اما سید علی این اعلامیه را قبل از انتشارش از رویِ بی عرضگی لو داد و از او گرفتند !
او ما را لو داد بدونِ اینکه یک سیلی بخورد . گفته بود نزنید میگم !

پرونده اش هم فقط همین یک برگ رو داشت !
بله این بود خامنه ای " تمام قد " در پیش از به اصطلاح انقلاب پنجاه و هفت .

ف م : 
اما لاهوتی بسیار مقاوم بود .
همینطور محمد جوادِ حجتی کرمانی ، به عضدی فحش می داد .
و اما
دوستان --- ملتِ شریفِ ایران 
آیا شما هم مانند من فکر می کنید ؟ 
آیا شما نیز با من موافقید ؟
آیا تصور نمی کنید ؟ 
جنایات و خشونتِ امروزِ خامنه ای ریشه در عقده هایِ خودکم بینیِ دیروز او داشته باشد ؟
آیا علتِ عملکردِ امروزش ، بی عرضگی و آدم فروشی و کم آوردنش در بازجویی دیروز او نیست که می خواهد به هر طریقِ رذالت باری در زیر بازجویی , زندانیان را بزانو در آورد !!؟؟

شما چه فکر می کنید ؟
شاید هم ؛ 
رفتار های شنیع ِ و غیر انسانی عزیز تارزان و قاسم ترشی با او ، سببِ این همه عقده گشایی فجیع گردیده !!؟
سوالاتی که پاسخش سخت نیست .

زیر نویس ___
کمیته ی مشترک ویا موزه ی عبرت !!!
آیا می دانید رژیم ده ها بلکه صدها برابر بیشتر از ، پیش از باصطلاح انقلابِ پنجاه و هفت ، در زندانِ توحید " کمیته مشترک " جنایت از خود به یادگار گذاشت .
آیا می دانید طبقه بندی توحید بالاتر از طبقه بندی امنیتی بندِ دویست و نه بود !؟
اینک رژیم نعلِ وارونه زده و نام این شکنجگاهش را موزه ی عبرت گذارده !!؟؟

در ابتدایِ سال شست،این زندان در اختیارِ اطلاعاتی سپاه قرار گرفت . البته پیش تر نیز فعال بود و جنایاتِ بسیاری در آن صورت گرفته بود !
بعد از مدتی متهمینِ سپاه به " بندِ دویست و نه " منتقل شدند . ولی بار دیگر وزارتِ اطلاعات آن را تحویل گرفت و تا قبل از آنی که به موزه تبدیل شود ، انبوهی از بازجویی ها و حذف ها را از آنجا هدایت می کرد . 
در پروژه ی " طرح " که رقمی بینِ شش تا نه هزار نفر از جوانانِ این مملکت تحت هدایتِ ملعون اژه ای و با احکامِ خمینی و خامنه ای ، که در گورهای پراکنده و یا دسته جمعی ، قتلِ عام و مدفون گردیدند . پس از ربایشِ افراد ، برایِ نگهداری از این مکان نیز تا قبل از حذف ، استفاده می گردید !
به لحاظِ زمانی نیز این مکان ، حدودا سه برابرِ زمانِ کمیته مشترک ، با نامِ توحید فعال بود . 
البته این بازداشتگاه ،چند باربین دادستانی ، اطلاعاتِ سپاه و وزارت اطلاعات دست به دست گردید و چون بسیار تابلو شده بود ، تبدیل به موزه گردید .

در پایان با آرزوی آزادی همه ی زندانیانِ سر افرازِ سیاسی , از زندان های هارون الرشید . " نه به زندان ، نه به اعدام "

باتقدیم احترام رضا ملک 
چهارمین پست در سال جدید