انتخابات عجیبی اتفاق افتاده است! بسیار عجیب ! پنداری بشقاب پرنده ایست از کره دیگر و در قرنی دیگر! تهران لوند، تهران خسته، تهران زرنگ و تهران سیاسیکار، صبح جمعه از بستر گسترده بر دامان البرز برخاست، تا کاری کند کارستان و کرد!
قرار نبود انقلاب شود.
قرار نبود رفع حصر شود
قرار نبود مجلس شورا، شورای نگهبان و مجلس خبرگان از اقتدارگرایان پاکسازی شود
قرار بود در یک مسابقه نابرابر، تهران پاشکسته ، در فاضلاب بدود و بازی را از پروشه سواران اتوبان رو، ببرد و برد!
دیروز، جان خود در تیر کرد تهر ان! کار صدها تیغه شمشیر کرد تهران!
قرار بود تهران به نمایندگی از همه ملت، کارت قرمز مردم ایران را به پاستور و جماران برساند و به کهنه پرستان کهنه اندیش بگوید که ما مردم، هستیم و ما مردمی، هستیم
تهران کارش را به کمال انجام داد، در انظباطی باور نکردنی شعور و غریزه جمعی بی مانندی به نمایش گذاشت. آنها را که قرار بود، حذف شوند، حذف کرد. آنهایی را که قرار بود روانه مجالس شوند، روانه کرد و بی واهمه، فرمان عزل کهنه پرستی و اقتدارگرایی را به در بیت آقا الصاق نمود!
تهران در بخش خاکستری سیاست اما، کار بس بزرگتری را هم به انجام رساند.فقط این نبود که تهران محصورانش را و محصوران، تهرانشان را باز یافتند . مردی با عبای شکلاتی ، در فضای مه آلود ناشی از ترس کهنه پرستان، بر فراز شهر درخشید و بار دیگر خوش درخشید تا همگان بدانند که ایران برای روز حادثه، آس خود را دارد و هیچ ممنوعیتی نمی تواند کشور را از نقش تاریخساز او محروم سازد.
فردا در دنیای سیاست ایران روز دیگریست. دولت روحانی کماکان با کوهی از مشکلات روبروست. اقتدارگرایان و کهنه پرستان چون گذشته، مراکز کلیدی قدرت را در اختیار دارند، فساد ، رانت خواری، قاچاق و بیکاری و هزار درد بی درمان دیگر، گریبانگیر جامعه خواهد بود و ظاهرا هیچ چیز تغییر نکرده است. اما نه! چیزهایی تغییر کرده اند: خارج از نهاد ها و ارگان ها، کارت های سیاست دوباره بر می خورند. نه روحانی و رفسنجانی ۸ اسفند آدم های ۶ اسفندند و نه بیت و سپاه دیگر در موقعیت ششم اسفند و پیش از آنند! در ۷ اسفند زمین در تهران نلرزید، اما تهران زمین را زیر پای بسیاری از مراکز قدرت و ثروت لرزاند.
زنده باد تهران بزرگ!
احمد پورمندى