استاد عزیزم ، بیانه شما را خواندم و آنرا بسیار روشنگر و مفید یافتم ، به نکات مهم و ارزنده ایی اشاره کرده اید و دیدگاه خوبی را هم برای تگاه خود به قضیه انتخاب کرده اید. ، تبریک میگویم! به درستی که بخشی از همین صدای سوم ،(که خیل عظیم زحمتکشان و حقوق بگیران ، کارمندان ،معلمها ، دانشجویان ، کسبه خرده پا ، صنعتکاران کوچک و...رادر بر میگیرد) رفتند پای صندوق انتصخابات حکومتی و رای دادند و استدلال خاص خود را هم داشتند. معتقد بودند باید از فرصتهای انتخاباتی به همین شکل استفاده کرد و شرکت کردند تا جناح تندرو را پس بزنند !
اما اینها در حقیقت مثل بخش دیگری از همین صدای سوم هستند که در انتصخابات حکومتی شرکت نکردند و معتقد بودند تحریم انتصخابات ، خودش یک رای قوی و نه به کل نظام است ، این دو بخش خواسته ها ، و منافع مشترک دارند و در واقع یک گروه بزرگ اجتماعی هستند از وضعیت موجود به شدت ناراضی و عصبانی هستند و خواهان تغییر ، ولی این خیل عظیم تا کنون نتوانسته همصدا شود تا صدای بلندتر و قوی تری پیدا کند ، نتوانسته همبسته و تا حدودی متشکل شود که یک خواسته اجتماعی را با قدرت خود ، به حکومت تحمیل کند . اما حالا با تلاش شورای همبستگی و صندوق آزاد امکان همصدایی هست! البته من یکی دو روزه که آمدم منزل مادرم و چون یکی از دوستان هم آمده بود که روی مشکل پناهندگی اش کار کنبم، خیلی فرصت نکردم دنبال کار صندوق و انتخابات باشم ! اما به هر حال فکر میکنم ، همانطور که شما با بیانه زیبا و گویای خود شروع کرده اید ، حالا وقت این است که 1ندوق را بیشتر به مردم بشناسیم ، امکانات و پتانسیلهای آن را تشریح کنیم ، اهداف و توانیها را صحبت کنیم و اینکه چرا شدنی ، کم خطر و پر توان میباشد !
راستی یک مسئله ایی هم شنیدم که خیلی باعث امیدواری من شد ، و آن اینکه تلوزیون من و تو آمار میداد که ظاهرا میزان مشارکت مردم جنوب شهر تهران در انتصخابات، خیلی کمتر از میزان مشارکت مردم شمال شهر بوده !! و این اگر واقعیت داشته باشد ، جای بسی امیدواری است! استاد جان امیدوارم خسته نباشید و همچنان پر توان و پر انرژی به راحتون ادامه بدید ! دمتان گرم و سرتان خوش باد !