پاسخ به شما كه كورش زعيم را درد سر جبهه ملى مى خوانيد

از روز نخست در سال ١٣٢٨ خورشيدى كه به پيشنهاد زنده ياد دكتر حسين فاطمى پس از تحصن دكتر مصدق و سر دبيران روزنامه هاى آنروز در جلوى كاخ مرمر و نخستين نشست جبهه ملى در خانه دكتر فاطمى و تا همين امروز اين رسم زشت و اين غده بد خيم از كالبد جبهه ملى زدوده نشده است ، كه ياران خودى و يا در لباس خودى به يكديگر از پشت خنجر نزنند و كار بزرگ و اساسى را فداى غرض ورزى ها ، تك روى ها و آرمان هاى شخصى نكنند و با شيوه هاى بس ناجوانمردانه بد ترين دشنام ها را نثار رقيب نكنند!! .
چند نمونه از اين بى خردى ها و نا جوانمردى ها را بر مى شمرم تا نسل جوان دريابد كه اين عادت زشت و نكوهيده از ابتدا در هسته نخست جبهه ملى ايران و در زمان زنده ياد دكتر مصدق چه در زمانى كه نماينده مجلس شانزدهم بود و چه در دوران نخست وزيرى او وجود داشته و هنوز هم وجود دارد و مانند موريا نه در خانه جبهه ملى آشيانه كرده و از درون جبهه ملى را آسب پذير كرده است و برخى از همان ابتدا براى بدست آوردن رهبرى و يكه تازى تمام آرزو هاى پير احمد آباد را به هدر دادند و هنوز هم پس از ٧٠ سال برخى خود را آماده كرده اند و خيز برداشته اند تا از سكوى جبهه ملى براى خود آينده اى بسازند و در جابجائى هاى احتمالى قدرت در ايران دست بالا را داشته باشند و به همين هدف چهره خود را زير ماسك آزادى خواهى ، ملى گرائى و دموكرات جا زده اند ولى در أصل بدنبال آرزو هاى خود هستند .

مولانا ى رومى در مورد اين گونه آدم ها مى فرمايد :
هركسى از ضن خود شد يار من
از درون من نجست اسرار من

بر همه آزادگان شرط است كسانى چون مهندس كورش زعيم را كه خود و سرنوشت و زندگى شخصى خود را به گوشه اى نهاده و بدون هيچ پشتيبانى حتا از ناحيه خودى ها در ميانه ميدان ايستاده است و مبارزه مى كند را تشويق نموده و دلگرم كنند . مبارزه مهندس كورش زعيم تنها براى آزادى هم ميهنان و كشور ورجاوند ايران و با دست خالى است ، نه روزنامه اى دارد ، نه تار نمائى و نه نشست هاى مشورتى در اين هتل و يا آن هتل . مبارزه انسانى است با دست هاى خالى در برابر حكومتى كه همه ابزار تعقيب ، محاكمه و سركوب را دارد . آقايان كمى با خرد بيشتر و انديشه نيك به اطراف خود نگاه و داورى كنيد و نه با ديد سازمانى و كليشه اى . مبارزه بدون خشونت در يك كشور ديكتاتورى و از نمونه الهى آن بسيار پيچيده و خشن مى تواند باشد ، بويژه در كشورى كه چند ميليون اطلاعاتى و بسيجى همه جا را سرك مى كشند، مهندس كورش زعيم بدون هيچ هراسى در همه جا حاظر است و حرف خود كه حرف همگى ما ملى مصدقى هاست را مى زند ، چه در دانشگاه و بعنوان نمونه " سخنرانى ايشان در دانشكده فنى دانشگاه تهران به تازگى" و چه با گفتگوهائى كه با رسانه هاى جهانى دارد، اينها آقايان همگى نقطه قوت مهندس كورش زعيم است و نه نقطه ضعف و يا تك روى او به نوشته شما !!!.

آقايان آيا اين كارها در كشور جنجال ها و اعدام ها و ترور كار آسانى است ؟ آيا فكر مى كنيد هركس توانائى يك مبارزه شبانه روزى در برابر يك حكومت استبدادى و دينى را دارد ؟ و آيا اين گفته پيشينيان ما درست است كه :


كار هر بز نيست خرمن كوفتن
گاو نر مى خواهد و مرد كهن ؟؟؟

كه بى ترديد چنين است و اگر چنين نيست ، چرا من و شما اين جسارت ها و از خود گذشتگى را نداريم و در گوشه دنجى در اروپا و يا آمريكا نشسته ايم و تنها كارمان اين است كه مقاله اى بنويسيم و يا اندك اعتراضى بكنيم و تا ديديم يكى از هموندان ما دل به دريا زد ، مصدقى شد ، مرغ طوفان شد و در برابر بسيجى ها و سربازان گمنام امام زمان سينه سپر كرد و همه جا حرف از ملى گرائى ، آزادى ، مدارا ، سكولاريسم و منافع ملى زد تلاش كنيم كه وى را از ميدان بدر كنيم و او را در برابر بازجويان وزارت اطلاعات چنان تنها رها و بى پشتوانه كنيم كه بازجويان و عمله هاى استبداد هر توهينى را به او روا دارند و به او پرخاش كنند و بگويند تو از ناحيه چه كس و يا سازمانى مآموريت دارى كه اين حرف ها را مطرح كنى ؟ و تلاش كنند تا اورا ساكت كنند و اگر نشد مانند داريوش و پروانه فرو هر از سر راه بردارند و آنگاه ما براى آنها هنر بكنيم و تخم دو زرده بگذاريم و يك مجلس ياد بود در خارج كشور برايش برگذار كنيم !!

يادمان رفته كه دكتر شاپور بختيار را همان هموندان نزديكش در جبهه ملى ايران كه بيانيه سه امضائى را در پشتيبانى از قانون اساسى مشروطيت به شاه در سال ١٣٥٦ نوشته بودند تنها گذاشتند و ترفه آنكه اورا خائن هم ناميدند و از جبهه ملى ايران نيز اخراج كردند؟!! 

همان شاپور بختيارى كه يكى از سه نفر اول در ايجاد نهضت مقاومت ملى يك روز پس از كودتاى ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ بود ؟ همان شاپور بختيارى كه بخاطر آرمان هاى انسانى جبهه ملى و رهبر سياسى آن دكتر مصدق بهترين سال هاى عمر خود را يا در زندان بود و يا بدون كار گذراند و ديديم كه ياران پيشين او را تنها در ميانه ميدان رها كردند و به او اتهام تك روى و كار سازمانى نكردن دادند ، و به خطر هاى ناشى از يك حكومت آخوندى كه او با شجاعت بيان كرد توجه نكردند و كشور را همراه با نهضت آزادى مسلمان دو دستى به روحانيون هديه كردند و امروز ما شاهد بيچارگى ملت بزرگ ايران هستيم كه ثمره كار همان رجال سياسى است كه اتفاقآ سازمانى عمل كردند و لى منافع ملى ، دموكراسى و قانون اساسى مشروطه را كه خون بهاى آزادى خواهانى چون ميرزا جهانگير خان شيرازى " صور اسرافيل "بود را به هدر دادند ؟

آقاى دكتر ابراهيم يزدى همراه با رفقاى توده اى اكثريتى انتخابات فرمايشى و كل نظام را خوب و مفيد مى نامند ولى إيراد هائى به آن مى گيرند ولى در اسلام پناه بودن آنها شكى نيست و بايد گفت ونوشت كه اتحاد آقاى فرخ نگهدار سكولار با يك ملى مذهبى براى من شگفت آور است همان آقاى دكتر يزدى كه مخالف جدى دموكراسى و سكولاريسم در ايران است و در برنامه راديوئى آقاى مهرى در لوس آنجلس به راحتى ده سال پيش گفت كه او مخالف يك دولت سكولار ( جدائى دين از حكومت ) است زيرا ٩٥٪ مردم ايران مسلمان هستند.

يادمان باشد آن كار اشتباهى كه آقاى دكتر سنجابى با اتحاد با آيت اله خمينى و پيوستن به او در سال ١٣٥٧ انجام داد و جبهه ملى ايران را براى هميشه شريك جرم در ماجراى انقلاب و نكبت هاى پس از آن كرد را اگر دكتر مصدق با آيت اله كاشانى و نواب صفوى انجام داده بود مطمئن باشيد كودتاى ٢٨ مرداد هرگز به ثمر نمى رسيد و دكتر مصدق در قدرت مى ماند ولى دكتر مصدق با خرد و تيز بينى خاص خود تشخيص داد كه با پذيرش حكومت مشروعه كه قدرت در دست روحانيون باشد ، دموكراسى و سكولاريسم براى هميشه از ايران رخت خواهد بست و حكومت مشروطه عملآ تعطيل خواهد شد ، لذا رفتن را پذيرفت ولى حكومت شريعتمداران را نپذيرفت .

آيا امروز همه آزادگان ايران شاپور بختيار را ستايش نمى كنند كه خطر حكومت دينى را با صداى بلند فرياد زد ؟ ، از كار سازمانى و تشكيلاتى بيرون زد و بخاطر هدف بالا ترى وارد مبارزه رو در رو با حكومت اسلامى شد و هموند ايشان كه مقيد به كار تشكيلاتى بود منافع ملى را با پا در ميانى آقاى دكتر ابراهيم يزدى كنارى گذاشت و دو زانو در برابر آيت اله خمينى در پاريس نشست و آن توافقنامه خفت بار سه ماده اى را إمضاء كرد ؟

آيا امروز از رشادت ها ، فداكارى ها و ايستادگى هاى دكتر سنجابى در برابر ديكتاتورى اسلامى كسى حرفى مى زند ؟ مقاله مى نويسد ؟ كتاب و جزوه مى نويسد؟ و آيا گور او مانند گور دكتر شاپور بختيار ميهمانان هميشگى با دسته هاى گل دارد ؟

سرنوشت دكتر سنجابى با يك درجه تخفيف مانند سرنوشت مارشال پتن در فرانسه رقم خورد .

مارشال پتن افسر بلند پايه فرانسوى چون در جنگ دوم جهانى پاريس را تسليم ارتش هيتلر كرد پس از پايان جنگ به جرم خيانت به كشور تير باران شد ولى ژنرال دوگول كه دروازه هاى پاريس را گشود قهرمان جنگ و رئيس جمهور فرانسه گرديد .
باز گردم به موضوع اصلى كه در بخش نخست نوشتارم با آن آغاز شد ، منظورم از روز بنيان گذارى جبهه ملى اول است .

در سال ١٣٢٧ خورشيدى از بيست نفرى كه در برابر كاخ مرمر پشت سر دكتر مصدق ايستادند و سه روز تحصن كردند و آنگاه كه سه روز تحصن كار بجائى نبرد لذا گروه بيست نفرى همراه با گروه بزرگترى به خانه دكتر فاطمى رفتند و جبهه ملى را بر پا كردند تنها تعداد انگشت شمارى تا آخر در كنار دكتر مصدق و جبهه ملى ايستادند ، آدم هائى مانند عميدى نورى صاحب امتياز روزنامه داد از همان روزهاى نخست و زمانى كه نامش بعنوان كانديدا از سوى جبهه ملى ايران براى مجلس شوراى ملى به وزارت كشور فرستاده نشد با پرخاش و ناسزا از جبهه ملى بيرون زد و بعد ها به كودتا چيان پيوست و يا قدير آزاد و يا عبد الحسين حائرى زاده كه هر سه از دشمنان دكتر مصدق از آب در آمدند و در مرحله بعدى و پس از ملى شدن نفت در دوره شانزدهم مجلس اشخاصى چون حسين مكى كه خود در سخنرانى هاى پر شورش در دوره پانزدهم ابتكار عمل را از نمايندگان موافق سياست انگلستان و دربار گرفته بود و مانع از تسويب قرار داد تكميلى مشهور به قرارداد ١٩٣٣،( گس - گلشائيان ) شده بود و مردم به او سرباز وطن گفتند در زمانى كه دكتر مصدق راهى خارج براى دفاع از منافع ملى بود و حسين مكى را همراه با چند تن ديگر بعنوان ناظر اجراى كامل خلع يد از انگلستان در صنعت نفت آبادان نگاه داشته بود حسين مكى كينه دكتر مصدق را بدل گرفت كه چرا در گروه همراه دكتر مصدق به نيويورك براى شركت در نشست ويژه در سازمان ملل متحد قرار ندارد و دشمن دكتر مصدق شد ، از جبهه ملى بيرون زد و همراه با خائن و قدرت طلب ديگرى بنام دكتر مظفر بقائى كرمانى ( يكى از دست اندر كاران در ربودن و كشتن سر لشكر افشار طوس رئيس كل شهر بانى كشور در غار تلو ) در دوران ٢٧ ماه حكومت دكتر مصدق همراه با نواب صفوى ، كاشانى و تيمسار زاهدى كودتاى ٢٨ مرداد را با دلارهاى آمريكائى و طرح آژاكس با رهبرى كيم روزولت پياده كردند و همه رشته ها پنبه شد.

آقايان محترم درخواست من از شما و خودم بعنوان يك ملى مصدقى اين است كه همگى ما تاريخ را همواره مرور كنيم ، از تاريخ همگى ما بايد بياموزيم ، " گذشته چراغ راه آينده است " و بدانيم كه با زدن ياران و همرزمانى كه چند گام از ما پيش تر هستند كمكى به پيشرفت دموكراسى و حكومت قانون در ايران نخواهد شد ولى رژيم را گستاخ تر خواهد كرد كه از درون تاريكى دلاوران ما را در زير نور ماه شكار كند.

من به وجود كورش زعيم و هم انديشان او كه گروه بزرگى از جوانان ايرانى هستند افتخار مى كنم و پشتيبان ايشان هستم.
و ياد آور مى شوم اين كورش زعيم بود و هست كه جوانان ايرانى را با نام كورش و داريوش و پاسارگاد و انديشه نيك ، گفتار و پندار نيك آشنا كرده و مى كند، امروزه ميعادگاه جوانان ايرانى در شب سال نو در تخت جمشيد و در كنار شهر باستانى استخر است و اين كار بزرگ و شايسته اى است كه اتفاقآ پاد زهر بنياد گرائى اسلامى در ايران است.

جناب كورش زعيم شما بر خلاف نوشته آقايان " درد سر ما و جبهه ملى ايران " نيستيد و از زبان خاقانى مى گويم،
از نوحه جغد الحق مائيم به درد سر
از ديده گلابى كن درد سر ما بنشان

اهورا مزدا اين سرزمين را از دروغ ، خشكسالى و جنگ بپا
سنگ نوشته داريوش هخامنشى در تخت جمشيد.

كاووس ارجمند شهروند افتخارى شهر حماسه ها "كوبانى "