اخباروگزارشات کارگری25اسفند1394

 اخباروگزارشات کارگری25اسفند1394
پرونده قضایی
کارگران مجتمع مس خاتون آباد و
معادن سنگ آهن بافق وطزره
مختومه باید گردد
- کارگران بیکارشده معدن چشمه پودنه دراعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان دست به تجمع درجاده زدند!
- تجمع کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد مقابل استانداری دراعتراض به عدم پرداخت5ماه حقوق،3ماه حق بیمه،عیدی پایان سال ودیگرمطالباتشان!
- هشتمین جلسه ارائه گزارش کارگروه پیگیری مطالبات کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی ومردم بافق بدون حضورکارگران برگزارشد!
- دستمزدی حقیر چون تعیین کنندگان آن

- کمدی نهاد های قومی در پروژه های نفتی

- پیام علی نجانی

- اخراج کارگر قراردادی کارخانه سیمان دشستان پس ازابتلا به بیماری شغلی!

- سندیکا ها دولت والس را کمی عقب نشاندند

کارگران بیکارشده معدن چشمه پودنه دراعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان دست به تجمع درجاده زدند!

امروز25اسفند، کارگران بیکارشده معدن چشمه پودنه دراعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان ازساعت7ونیم صبح دست به تجمع در سه راهی منتهی به جاده دشت خاک ،راور و پابدانا زدند وبرای انعکاس صدای حق طلبانه شان راه ورود به معادن درشهرستان زرند رابستند و با اجازه تردد ندادن به کارگران،کل معادن ذغال سنگ کرمان را تعطیل کردند.بنا به آخرین گزارشات این تجمع تا ساعت 13ادامه داشته است.

به گزارش25اسفندکارگران کرمان،سرپرست شرکت ذغال سنگ کرمان گفت : معوقات حقوقی ۲۰ نفر از کارگران معدن چشمه پودنه که در سال جاری به علت تعطیلی معدن توسط مدیر عامل وقت، بیکار شده بودند ، سبب شد این کارگران سه راهی منتهی به جاده دشت خاک ،راور و پابدانا را ببندند و درخواست معوقات خود را از شرکت تکافر استان اصفهان داشته باشند .

علی اسدی سرپرست شرکت ذغال سنگ کر ان در این خصوص گفت : امروز صبح ۲۵ اسفند۹۴ سال جاری ۲۰ نفر از کارگران تعدیل شده معدن خصوص چشمه پودنه که سال گذشته توسط مدیر عامل وقت بیکار شده بودند و این معدن توسط مدیران آن به تعطیلی کشیده شد، سه راهی ورود به معادن را درشهرستان زرند بستند .

وی ادامه داد: این ۲۰ نفر از ساعت ۷/۳۰ صبح این سه راهی را بسته بودند تا مسئولین امر را برای دریافت مطالباتشان به اینجا بکشانند تا شاید فرجی صورت گرفته و معوقات آن ها پرداخت شود اما اکنون که ساعت ۱۳ است هنوز هیچ کدام از مسئولان برای حل این مشکل به محل مراجعه نکردند.

اسدی در خصوص پاسخ گویی شرکت ذغال سنگ به این افراد معترض گفت : شرکت ذغال سنگ با معدن چشمه پودنه هیچ گونه مراوده ای نداشته و طلبی هم این معدن از شرکت ذغال سنگ ندارد که ما بخواهیم با آن ها روبه رو شده و حتی صحبت کنیم زیرا این معدن در مدت دو سال فعالیت خود کاملا مستقل بوده و زیر نظر شرکت تکافر اصفهان اداره می شده است و در نحوه انتخاب مدیر عامل هم از ثبات خاصی برخوردار نبوده است .

وی ضمن یاد آوری این مطلب که این معدن در سال گذشته انفجاری داشت که باعث کشته شدن تعدادی از کارگرانش شد، ابراز کرد : معدن چشمه پودنه بعد از انفجار و کشته شدن تعدادی از کارگرانش کم کم فعالیت خود را کاهش داده و در نهایت آن را تعطیل کرد با توجه به این که این معدن بخشی از ذغال خود را مستقیم به طبس می فروخت و بخش کمی را برای فروش به شرکت ذغال سنگ می داد لذا شرکت ذغال سنگ هیچ مسئولیتی در این زمینه نسبت به کارگران تعدیل شده آن ندارد و بدهی هم به این معدن نداشته است .

اسدی در پایان خاطر نشان کرد :۲۰ نفر معترض امروز کل معادن ذغال سنگ کرمان را تعطیل کردند و با اجازه تردد ندادن به کارگران معادن ، باعث ایجاد خسارات بسیاری به شرکت ذغال سنگ شدند لذا مسئولین شرکت تکافر اصفهان باید پاسخگوی این ضرر مالی به شرکت ذغال سنگ کرمان باشند .

به گزارش امروزایلنا درهمین رابطه،بیش از 300 کارگر معدن چشمه پودنه کرمان صبح امروز (بیست و پنجم اسفند)به دلیل پرداخت نشدن مرحله دوم معوقات مزدی مقابل این واحد معدنی تجمع کردند.

تعدادی از این کارگران گفتند: قرار بود قسمت دوم معوقات مزدی ما در فاصله روزهای 15 تا 20 اسفند ماه پرداخت شود که تا این لحظه چنین اتفاقی نیفتاده است.

از قرار معلوم تجمع صبح امروز کارگران معترض معدن چشمه پودنه در محدوده جاده دشت خاک برپا شده است و معترضان خواهان رسیدگی مسئولان به وعده‌های داده شده هستند.

آنها با یادآوری اینکه پیشتر قسمت اول معوقات مزدی خود را در تاریخ پنجم اسفند ماه دریافت کرده بودند افزودند: با تعطیلی معدن چشمه پودنه و برپایی چند نوبت تجمع کارگری برای معوقات مزدی در نهایت استانداری کرمان برای بررسی موضوع تشکیل جلسه داد و قرار شد تا مطالبات مزدی در سه‌مرحله به حساب آنها واریز شود.

این کارگران می‌گویند: با وجود گذشت حدود ده روز از زمان واریز مرحله دوم مطالبات کارگران هنوز مبلغی به حساب آنها واریز نشده است.

تجمع کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد مقابل استانداری دراعتراض به عدم پرداخت5ماه حقوق،3ماه حق بیمه،عیدی پایان سال ودیگرمطالباتشان!

بیش از یکصد نفر از کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد ظهر امروز25اسفند، به نشانه اعتراض نسبت به پرداخت نکردن حقوق، مزایا و عیدی آنان، مقابل ورودی استانداری لرستان تجمع کردند.

به گزارش25اسفندفارس،در آستانه عید نوروز و به علت پرداخت نکردن حقوق، پاداش و عیدی، کارگران کارخانه پارسیلون خرم‌آباد، مقابل استانداری لرستان تجمع کردند.

بر اساس این گزارش، جمعی از کارگران شرکت پارسیلون خرم‌آباد که نمی‌خواستند نام آنها بیان شود، ظهر امروز در حاشیه این تجمع در خرم‌آباد، بیان کردند: حدود 5 ماه است که هیچ گونه حقوق، اضافه کار و پاداشی دریافت نکرده‌اند.

این گزارش می‌افزاید؛ آنها عنوان کردند که 3 ماه است بیمه آنها نیز پرداخت نشده و به هر کجا مراجعه می‌کنیم، جواب مثبتی را دریافت نکرده‌ایم.

بر پایه این گزارش،تجمع‌کنندگان اعلام کردند تا رفع این مشکل طی روزهای آینده نیز به تجمع خود ادامه می‌دهند.

هشتمین جلسه ارائه گزارش کارگروه پیگیری مطالبات کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی ومردم بافق بدون حضورکارگران برگزارشد!

تصاویر زیر نشان دهنده عدم شرکت کارگران معدن سنگ آهن بافق در این جلسه است:
به گزارش25اسفند بافق فردا،هشتمین جلسه گزارش دهی کارگروه پیگیری مطالبات شهرستان بافق، شب گذشته با حضور فرماندار، مدیر عامل شرکت سنگ آهن مرکزی، رئیس و اعضای شورای اسلامی شهر بافق، مدیر پروژه گندله سازی برگزار شد.

بنا به گزارش همین منبع بنقل از یکی از سخنرانان جلسه،طبق مفاد صورتجلسه ۹/۶/۹۳ ۲۸/۵ درصد از سهام شرکت سنگ آهن دولتی باقی ماند و در چند روز گذشته نیز این موضوع از طریق وزیر اقتصاد و رییس سازمان خصوصی سازی کشور در برنامه تلویزیونی اعلام شد.

یادآوری:عدم پرداخت3ماه حقوق6000 کارگر معدن سنگ آهن بافق!

۶۰۰۰ کارگر شرکت معدن سنگ آهن بافق سه ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده دارند.

همه کارگران این شرکت که شامل کارگران رسمی، قرارداد معین، پیمانکاری و پیمانکاری حجمی می‌شود از دی ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده دارند.

به گزارش18اسفند ایلنا،منابع خبری در بافق از سه ماه معوقات مزدی ۶۰۰۰ کارگر شرکت معدن سنگ آهن بافق خبر دادند.

به گفته این منابع، همه کارگران این شرکت که شامل کارگران رسمی، قرارداد معین، پیمانکاری و پیمانکاری حجمی می‌شود از دی ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده دارند.

از قرار معلوم کارفرمای اصلی به کارگران وعده داده است یک ماه از مطالبات، قبل از پایان سال پرداخت می‌شود.

ظاهرا کمبود نقدینگی علت اصلی پرداخت نشدن مطالبات مزدی کارگران عنوان شده است.

دستمزدی حقیر چون تعیین کنندگان آن

شورای عالی کار، متشکل از (دولت، کارفرمایان و نمایندگان به اصطلاح کارگری ) با تصویب 811 هزار تومان دستمزد ماهیانه برای گذران زندگی خانواده های کارگری، حقارت شخصیتی و مرامی خود را در مقابل خانواده های زحمتکشان به نمایش گذاشتند. نمایندگان شوراهای اسلامی کار با همدستی عضو شورای مرکزی خانه کارگر، آقای علی ربیعی وزیر کار، نشان دادند که بهتر از هر کارفرمایی می توانند حقوق کارگران را ضایع کنند.

مرکز پژوهش های مجلس خط فقر را 2 میلیون 300 هزار تومان و خانه کارگر در محاسبات سبد معیشتی خود در سال 92 با اعلام 57000 تومان دستمزد روزانه یک کارگر برای گذران زندگی، خط فقر را یک میلیون 700 هزار تومان برآورد کرده بودند. حال چگونه 811 هزار تومان را برای گذران یک خانواده 4 نفره کارگری برای سال 95 شورای عالی دستمزد مصوب نموده است؟

از مدتها پیش اعلام کردیم که دولت و بخصوص وزارت کار با رویکردی سرمایه سالارانه و با شعار حمایت از سرمایه گذاری با اجرای دستورات صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی، سیاست آماده نمودن کارگر ارزان و حذف قوانین حمایتی از کارگران را در دستور روز خود قرار داده است. در برنامه ششم توسعه سن بازنشستگی به 65 افزایش یافت و در ماده دیگری دستمزد کارگران زیر 29 سال را 75 درصد حداقل حقوق در نظر گرفته بود که با امواج اعتراضات کارگری مجبور به حذف این مواد از برنامه توسعه ششم شد. به همین دلیل می بینیم که دستمزد 811 هزار تومانی را برای کارگران در نظر می گیرند تا به دستورات صندوق بین المللی پول و سازمات تجارت جهانی آری گفته باشند.

در مذاکراتی که بین صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی از یک طرف و وزرای صنعت و اقتصاد از طرف دیگر در این سالها صورت گرفته و کارگران از آن بی خبرند ، این دو نهاد سرمایه داری ، خشنودی خود را از عملکرد ایران در راستای دستورات داده شده، اعلام نموده اند. به همین خاطر است که در شورای عالی دستمزد این چنین خانواده های کارگری محکوم به گرسنگی بیشتر می شوند. چگونه ممکن است حقوق زحمتکشان 14 درصد افزایش یابد اما حقوق وزرا، وکلای مجلس، مدیران عالی رتبه در سال آینده چند برابر افزایش یابد؟ چه فرقی بین خانواده آقای وزیرکار رفاه و تامین اجتماعی ، با خانواده های کارگران شاغل در پارس جنوبی، هفت تپه، اتوبوسرانی، ایران خودرو است؟ اگر با 811 هزار تومان می توان زندگی کرد ، لطف کنید حقوق ماهیانه وزیرکار، اقتصاد ، صنعت و معاونین شان را در سال 95 اعلام کنید تا زحمتکشان بدانند چند صد برابر با خانواده های این آقایان فاصله دارند و چه مزیتی، حقوق این آقایان و خانواده هایشان را چند صد برابر از خانواده های کارگری متمایز کرده است؟

می گویند اقتصاد صنعتی توان پرداخت بیش از این دستمزد را به کارگران ندارد. ما می پرسیم سود سالیانه کارخانه های خوردرو سازی، صنعت نفت، پتروشیمی ها، و سود تجار لانه کرده در دولت در دهسال اخیر چقدر بوده است؟ که توان پرداخت ندارند؟ نفت دوسالی است که به زیر 50 دلار رسیده و در مابقی سالها بیش از 100 دلار فروخته شده است ، سودش به جیب چه کسانی رفته است؟ سود محصولات پتروشیمی به جیب کدام پدرخوانده ای ریخته شده که امروز در صنایع نفت و پتروشیمی ها کارگران بیش از سه ماه حقوق طلبکارند؟ گرانی و تورم حاصل کدام سیاست گذاری های غلط بوده است؟ چه کسانی مقصر روند کنونی بحران در کشورند؟ که باید بار این اشتباه را کارگران با گرانی و تورم از جیب خود پرداخت کنند؟

بی تردید سیاست های اشتباه و ویران کننده اقتصادی بخصوص طرح ضد ملی هدفمندی یارانه ها در بوجود آوردن گرانی و تورم نقش اصلی را بازی کرده اند.

ما پیشنهاد می کنیم اگر با 811 هزار تومان یک خانواده چهار نفری زحمتکش می تواند زندگی کند ، از سال آینده وزیرکار، وزیر اقتصاد، وزیر صنعت، و معاونین آنها به عنوان کسانی که این مصوبه را امضاکرده و این حقوق را برای گذران زندگی زحمتکشان کافی دانسته اند، کل دریافتی شان در ماه به 811 هزار تومان کاهش پیدا کند تا شاید آنها به اشتباه فاحش خود معترف شوند.

سندیکاهای کارگری ، انجمن های صنفی مستقل کارگری،

خواهران و برادران زحمتکش

وزارت کار و نمایندگان به اصطلاح کارگری نشان دادند که نه از مشکلات ما خبر دارند و نه برایشان زندگی خانواده های کارگری مهم است. دست به سوی هم دراز کنیم و با متحد شدن و خرد جمعی برای حل مشکلات کارگری خود چاره ای بیندیشیم. چاره کار ما اتحاد ماست.

سندیکای کارگران فلزکارمکانیک

انجمن صنفی صنعتگران عسلویه

23 اسفند 1394

کمدی نهاد های قومی در پروژه های نفتی

طایفه،عشیره،ایل و قوم مفاهیمی هستند کلی مربوط به دوران ماقبل مدرنیته، دوران بزرگ مالکی که هر خان و مالک خود را صاحب جان و مال و ناموس مردم می دانست .در آن دوران چیزی بنام قانون وجود نداشت. قاضی و حاکم و مجری یک نفر بود و مردم در زیر سایه شمشیرهای آخته زندگی می کردند. با کمال تاسف امروز هم، مناسبات اجتماعی ما، آگاهی و جهان بینی، توده های مردم مسخ شده، از تمدن بشری، برهمان پاشنه می چرخد. جهان بینی های خرافی سده های میانی با قدرت وتنوع کم نظیری در کنارفرهنگ بی بندوبار لُمپن ها و پا اندازان دنیای توسعه یافته غرب(گریزان از جنبه های ارزشمند آن فرهنگ و دانش غنی) شانه به شانه هم، ارزشهای انسانی را در ایران لقد مال می کنند. در این نگرشهای دوران انفعال، شاهد ده ها وشاید بسیار بیشتر"انسان های کامل" یا مراد یا پیر که همگی خود را آن انسان کامل با کرامات می دانند که تا آمدن امام زمان باید همه ی مردم دنیا "(البته اگر قدرت درکش را داشته باشند) دستورات او را اطاعت کنند." پیروان هم باید در سِلکِ سیر و سلوک، با اعتراف به عجز و نا باوری به خرد و دانش خود، مراد را جستجو کنند و اطاعت مطلق. تا آنها را از حمله ی خوک های درونشان پاسداری نماید. از سوی دیگر نسبت به مسایل اجتماعی منفعل هستند و بر اساس اصول اعتقادی شان می باید از سیاست دوری کنند و آن را به حاکمیت یا دولتیان چه خوب و چه بد، واگذار نمایند.

در محیط های صنعتی باکمال حیرت کارشناسان و فوق لیسانس ها و دکترها را می بینیم، دانش آموختگاندانشگاه های پس از انقلاب را، که در نهایت عجز و درماندگی و بی اعتمادی به خود؛ چوپانشان را جستجو می کنند تا آنها را از گرگهای غرایض سر کوفته اشان حفاظت کند. از این جماعت که بگذریم شاهد جوانان غرب زده ای هستیم که دلقک گونه بدون درکی از زیبایی شناسی خود، با شلوار "لی"پاره وخشتک افتاده ی نیم باسن وموهایی که اورا شبیه بوزینه کرده در محیط های صنعتی، کار می کنند ومعیار ارزشهایشان سکس و مواد مخدر ، بی خبری از دنیا و لمپنیسم است .این جماعت گویش پا اندازان فاحشه خانه ها را، رادیکالیسم می دانند و بدان می بالند. از سوی دیگر در پروژه های بزرگ تولیدی – صنعتی که کار بدون نهادهای صنفی کارگری امتیاز بزرگی است برای کارفرماها، می بینیم، کارگران جوان که نسل اول کارگری را تشکیل داده اند، علاوه بر اینکه از حقوق صنفی- مدنی خود به طور کامل بی خبرند،همین طور درکی هم، از تواناییهای سندیکایی ندارند.از این روتشکل آنها تشکلی قومی با زمینه ی نگرشهای فاشیستی است در پیرامون یک سوپر وایزر. طایفه یا ایل خود را برتر می داند و بدان افتخار می کنند ودیگر اقوام راتحقیر می کند. بدین جهت دربحرانهای کار و اعتصابهای خود جوش به شدت آسیب پذیرند و نا موفق. سوپر وایزرهای بختیاری با یک قوم گرایی حاد تنها طایفه خود را به کار می گیرد. همین که یک هم ایلش به کارگاه وارد می شود یک غیر بختیاری را اخراج می کند تا "خُور زمالش" را استخدام کند. کارشناسان و سوپروایزر های عرب هم به صورت دقیق همین شیوه را کاربردی می کنند.شمالیها هم یک شمالی را که از کارفنی هیچ اطلاعی ندارد ولی مثلا فوق لیسانس باستان شناسی است، سرپرست یک بخش مهندسی نفت می کند و به یک سوپر وایزر مسلط، امتیاز ویژه می دهند، تا آقای سرپرست را تا حدی از کار، آگاه کند. گوشه ی دیگر پروژه را دراویش بدست گرفته اند و آنها تنها با دراویش کار می کنند. ودر برنامه ریزی های ابتکاریشان حقوق های بالایی برای هم کیشان خود تدارک می بینند. از کارگران و سوپروایزر های خوزستانی – آبادانی از نسل دوم کارگری ایران دیگر خبری نیست از آنهایی که شایسته سالار بودند و همه ی اقوام را به یک چشم نگاه می کردند. این گروه اگر هنوز بتوانند کار کنند، آنها را به کار نمی گیرند. چون سیستم های نولیبرالی، آنها را به واکنش رادیکال می کشاند و این با ساختار پلیسی پروژه های موجود، هم آهنگ نیست. آری دیگر از کارشناسان تجربی ومُجربی چون ناصر خاکسارها در پروژه ها خبری نیست افرادی که قوم گرایی را واپس گرایی می دانند و دانش خود را بی دریق در اختیار جوان ها قرار می دادند ورانده شدگان چپ را، بدون استثنا به استخدام در می آوردند و با زحمت زیاد کار فنی را به آنها آموزش می دادند وتا مدت ها دوبرابر کار می کردند تا کارفرما و آدم فروشانشان از وضعیت این فرد آگاه نشوند. با حقوق خوب استخدام شان می کردند وهیچ کارفرمایی نمی توانست از این شیوه آنها باخبر شود.ناصر وامثال او دست بسیاری از نیروهای چپ بی پناه با محرومیتهای اجتماعی را گرفتند. به آنها کار یاد دادند تا بتوانند روی پای خود بایستند. ولی امروزه دیگر از این کارگران صنعتی رادیکال خبری نیست. یک چپ در پروژه ها باید به اندازه ی چند نفر کار کند تا کارش را از دست ندهد ولی با وجود این، همین که یک پسر خاله سر و کله اش پیدا می شود، قربانی، چپ است. اکثر پیمانکاران اگر بدانند نیروی استخدام شده چپ است از وحشت ایجاد مشکل برای کارش، به سرعت او را اخراج می کنند.

در ایران امروز به خصوص در کارپروژه ها با قراردادهای موقت از نهادهای مدرنیته – صنفی مانند اتحادیه و سندیکا به صورت آزاد و آشکار خبری نیست. اگر دو یا چند کارگر درجایی قرار می گذارند تا در باره مشکلاتشان گفتگو کنند با ترس و لرز مرتب اطرافشان را سرک می کشند، چون آدم فروشان همه جا پراکنده اند. و می توانند زندگی آنها را به تباهی بکشانند.

در این شرایط سه عامل وحشت؛ زندگی کاری کارگران را، به شدت به چالش گرفته است.

1- وحشت از بلک لیست که زندگی کارگران و خانواده اشان را به نابودی می کشاند این شرایط مختص اوایل قرن بیستم در امریکا بود که اینک شرکت بزرگ و نیمه دولتی صنایع نفت آنرا در پروژه های نفتی ما کاربردی می کند و دولت هم برآن چشم فرو بسته است. همین یک ماه پیش در عسلویه 300 کارگرالبرز گستر چون پس از 4 ماه عدم دریافت حقوق پیمانکار به تقاضایشان توجهی نکرد دست به اعتصاب زدند وصنایع نفت هم به جای اینکه پیمانکار را وادار به پرداخت حقوق آنها بنماید همگی را اخراج و بلک لیست کرد. براساس گزارش خبری ایلنا

2- برای استخدام در هر شرکتی کارگران موظف شده اند رضایت نامه از شرکتهای قبلی که در آنجا کارکرده اند ارایه کنند. که به صورت قطعی پیمانکاران به کارگرانی که پس از 4 ماه و در اکثر مواقع 6 ماه تعویق حقوق به خود اجازه بدهند و تقاضای حقوق کنند، رضایت کار نمی دهند چون از نظر این جماعت انگل صفت چنین فردی مترادف است با چیزی بدتر از "باغی و کافر حربی و ضد امنیت ملی و . . ." علاوه بر این که از رضایت نامه خبری نیست بلک لیست هم می شوند در این صورت زندگی خانوادگی او متلاشی می شود و خودش معتاد و در نهایت سربار اجتماع می گردد.

3- همیشه پیمانکاران حداقل 4 ماه حقوق کارگران را گروگان دراختیار خود دارند. از این رو کارگر که می داند حتا اگر دادگاه ها هم بنفع او رای بدهد که بعید است. باز پیمانکاران می توانند طلب آنها را پرداخت نکنند، زیرا برای حقوق کارگران احکام دادگاه ها قدرت اجرایی ندارند!! اگر امروز در رسانه ها از کارگران استعلام شود که هرکس حکم دادگاه در دست دارد و به پولش نرسیده خود را به یک نهاد قضایی معرفی کند، شاهد صف های طولانی خواهیم بود که بیش از دوسال است ازاحکام دادگاه گذشته ولی کارگران به پولشان نرسیده اند( شرکت پایندان در کنگان). بدین جهت با این 4 ماه حقوقی که درگروگان پیمانکار دارند شهامت هیچ اعتراضی را ندارند چون حاکمیت موجود قرارداد موقتی ها را از شمول قانون کار خارج کرده است، تا مردم معنای شعارهای دهان پُر کن آقایان را در اوایل انقلاب عمیقا درک کنند. در این میان شرایط کار برای اقلیت هایی چون بلوچ ها ،چپ ها ، اقلیت های مذهبی و آنهایی که رابطه ای با نهادهای خاص ندارند، اسف بارتر است.

اگرچه واقعیت ها بسیار دردناک است ودرظاهر نا امید کننده ولی این شرایط یک روی دیگر هم دارد. می بینیم کارگران جوانی را که بدون آنکه اطلاع دقیقی از فلسفه علمی داشته باشند در گفته هایشان و مطالب کوتاهشان که در اطلاعیه های کارگریشان بنام کارگران منتشر می کنند، فاکت از مارکس و لنین می آورند وبا غرور به این کار خود افتخار می کنند.

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران

ناصرآقاجری

23 اسفندماه 94

پیام علی نجانی

دوستان عزیز.

موج ابراز محبت و همدردیهای گسترده شما عزیزان٬ بار سنگین غم از دست دادن مادرم را برایم قابل تحمل و راحت تر کرد.

بدون شک پدرو مادران طبقه ما گرچه سالها تحت حاکمیت و ستم سرمایه داری عمر خودرا بر متن شرایطی لز فقر و فلاکت و درد ورنجهای بسیار گذراندند٬ اما میلیونها فرزند متحد و همبسته دارند که در فقدانشان یادشان را گرامی داشته و برای پایان دادن به رنج و مشقات آنها وهمه انسانها باتمام سختیها تلاش میکنند.

بدینوسیله از تمامی محافل٬ سازمانها و تشکلهای جامعه کارگری داخل و خارج، دوستان و همکاران و عزیزان دور و نزدیک که به هر وسیله ای پیام همدردی خودرا بمناسبت درگذشت مادرم ابراز داشته اند صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم و شادی و سلامتی همه را در دنیایی عاری از ظلم و ستم آرزومندم.

پیشاپیش آغاز سال نو را به همه کارگران و زحمتکشان و عموم مردم تبریک گفته وعلیرغم پشت سرگذاشتن سالی تلخ توأم بافشارهاوتنگناهای شدید زندگی٬ دنیایی بهتر را برای همه آرزو میکنم.

25 اسفند 94

برگرفته از سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران

اخراج کارگر قراردادی کارخانه سیمان دشستان پس ازابتلا به بیماری شغلی!

آقای «الف» یک کارگر پیمانکار سیمان دشستان است از حدود دو سال قبل به علت گرد و خاک و آلودگی محیطی درگیر بیماری های پوستی است و در روزهای گذشته کارفرما به آقای «الف» اعلام کرده سال بعد از قرارداد و شغل خبری نیست.

به گزارش25اسفند ایلنا، آقای «الف» یک کارگر پیمانکاری سیمان دشتستان بوشهر است، قرارداد شغلی آقای «الف» قراردادی موقت است و درست مثل سایر قراردادهای موقت شغلی در روزهای باقیمانده از سال 94 به شماره افتاده است.

اگرچه از این منظر آقای الف در موقعیتی برابر با سایر کارگران قراردادی همواره اوقات را در معرض ترس از بیکاری و اخراج به سر می برد اما این کارگر قراردادی که داستانش دستمایه نوشتن این گزارش شده است یک تفاوت با سایرین دارد.

آقای «الف» هشت سال سابقه کار دارد اما نزدیک به دو سال است که به علت گرد و خاک و ذرات آلوده در فضای کارخانه مبتلا به بیماری پوستی شده است.

در طول دو سال گذشته بارها گزارشات ایمنی و بهداشت کارگاهها بیماری پوستی این کارگر را تایید کرده اند و به کارفرما توصیه شده است که محل کار او را عوض کند اما همه این گزارشات نادیده گرفته شده است.

خودش در این باره می گوید: چند ماه است که بیماری من شدید شده است، خارش پوست، زخم های موضعی و التهاب، امانم را بریده است. اکنون سومین ماه است که به دلیل مرخصی درمانی، سرکار حاضر نمی شوم اما در روزهای گذشته کارفرما به من اعلام کرده است که سال بعد از قرارداد خبری نیست.

آقای «الف» نگران سالها سابقه کار و معاش خانواده ای است که او سرپرستی آنرا برعهده دارد و از قرار معلوم نوروز پیشرو را قرار است در نگرانی به سر ببرند.

«من از کارفرما توقع داشتم به من کمک کند نه این که به خاطر بیماری در معرض اخراج قرار بگیرم»، این تنها یک جمله از از گفتگوی آقای «الف» است که در دنباله آن می گوید: من یک کارگر پیمانکار هستم با قرارداد موقت پیمانکاری و برای کارفرما بسیار طبیعی است که اگر سودده نباشم، خانه نشین و بیکار شوم.

آقای «الف» این روزها به اداره کار بوشهر مراجعه می کند و در پی این است که در صورت بیکاری سال آینده، حداقل بیمه ازکارافتادگی دریافت کند.

او یکی از قربانیان بیماری های ناشی از محیط های کاری آلوده و ناسالم است، یک کارگری پیمانکاری با قرارداد موقت رو به اتمام که به دلیل ابتلا به بیماری پوستی در حال حاضر آینده روشنی پیش روی خود نمی بیند.

سندیکا ها دولت والس را کمی عقب نشاندند

دولت فرانسه روز دوشنبه با انجام چند تغییر کلیدی در پیش نویس اصلاح قانون جنجالی کار، در برابر سندیکاها و منتقدان عقب نشینی کرد.

به گزارش15مارس یورونیوز،با تغییرات جدید در پیش نویس قانون کار برای مثال دولت سقفی را برای حق سنوات خدمت کارکنان اخراجی تعیین و تحمیل نمی کند و دادگاه های کارگری در ارزیابی وضعیت شرکت ها و ادارات زمانی که کارگران را اخراج می کنند آزادی عمل بیشتری می یابند.

هضم این لایحه که بدست مِیریم ال کومری، وزیر کار و امور اجتماعی کابینه آقای والس ارائه شده است در فرانسه ای که مردمش به امنیت شغلی عادت دارند و اخراج کارگران و کارکنان آسان نیست، گران است.

با وجود این، مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه پس از دیدار با رهبران اتحادیه های کارگری بر اعمال اصلاحات تاکید کرد و گفت:«به نظرم مهم است که حرکتمان رو به جلو بوده است. واضح است برخی خواهان مسکوت شدن این لایحه هستند، این ممکن نیست. کشور در انتظار پاسخ به سوالاتی بنیادین است که از مدت ها پیش مطرح بوده است.»

ژان کلود مایی، دبیرکل سندیکای «اِف اوُ» گفت:«همه ما می دانیم وقتی قدرت چانه زنی جمعی در کشورهایی همچون آلمان، اسپانیا و پرتغال از هم پاشید چه روی داد. من نمی خواهم نسل جوان ما چند سال بعد امنیت شغلی خود را در کشورمان در خطر ببیند.»

شهروندان و اتحادیه های کارگری فرانسه هفته گذشته در شهرهای مختلف علیه پیش نویس قانون موسوم به «اِل کومری» که در صورت تصویب بر اختیارات کارفرمایان از جمله در استخدام یا اخراج کارکنان می افزاید، تظاهرات کردند.

بیست وپنجم اسفند ماه1394