چهار ماه طول کشید تا صلاح عبدالسلام, کسی که ادعا شده عضو گروه کماندوی مسئول حملات سال گذشته پاریس بوده, در بروکسل پس از درگیری مسلحانه دستگیر شود. او در این فاصله هرگز به سوریه فرار نکرد, هرگز از محل استقرارش که شناخته شده بود جابجا نشد. تنها چهار روز بعد نقشه موذیانه بعدی عملی شد: حمله های جهادی همزمان به فرودگاه و ایستگاه متروی بروکسل که تنها 500 متر با مقر ناتو فاصله داشت. این حمله کاملاً قابل پیش بینی بود.
وزیر امور خارجه بلژیک, دیدیه ریندرس یک هفته پیش از حملات درباره آنها هشدار داده بود. موضوعی که از این هم نگران کننده تر بود درز خبری از سرویس اطلاعاتی بلژیک و سرویسهای اطلاعاتی غربی مبنی بر این بود که اطلاعات دقیق درباره خطر حمله به فرودگاه و احتمالاً به مترو وجود دارد. جالب توجه تر اینکه پیش از دستگیری عبدالسلام نه هیچ کس دیگر, بلکه سلطان نو-عثمانی, اردوغان, رهبر یکی از متحدین کلیدی ناتو این اتفاق را پیش بینی کرده بود: «هیچ دلیل وجود ندارد که بمبی که در آنکارا منفجر شد در بروکسل هم منفجر نشود,
یا در هر شهر اروپایی دیگری.» اردوغان البته چنین انفجارهایی را به کردها و جهادگرایان سلفی نسبت داده بود, اما با این حال به نظر میرسید حرف او هم یک پیشگویی و هم یک تهدید باشد. مرده متحرکی به نام شنگن اروپا مجدداً غرق در روایت معوج و دستکاری شده ای تکراری شده است. دو برادر جهادگرای انتحاری, یک متخصص ساخت بمب داعشی که ممکن است کمربندهای انتحاری پاریس هم ساخت دست او بوده باشد, یک بمب گذار فرودگاه که فرار کرده اما وصیت نامه اش را در یک لپ تاپ به جا گذاشته, اسلحه ای که در نزدکی دو جهادگرا که خود را منفجر کرده اند پیدا شده, پاسپورتهایی که پیدا نشده اند یا هنوز پیدا نشده اند, و یک پرچم داعش. سونامی پلیسها خیابانهای پایتختهای اروپا را در نوردیده تا :نگرانی عموم» را برطرف کند و «عملکرد بازدارنده» داشته باشد. وزارت امور خارجه آمریکا طبق روال پوچ گوییهای همیشگیش اعلام کرده داعش «زیر فشار» قرار دارد. دیپلماتهای آمریکایی هم احتمال دارد با دستیار ناتو, اردوغان تماس گرفته باشند, مردی که حداقل فایده «خلیفه گری» دروغین برایش وجود یک سرمایه قابل استفاده و تعیین موقعیت شده در صفحه شطرنج خاور میانه است. سیاستمداران اروپایی با کت و شلوارهای ایتالیایی گران قیمتشان هم اشک تمساح ریخته اند و «حمله به اروپای دموکراتیک» را محکوم کرده اند, حمله به دست شهروندان متولد و بزرگ شده اروپا که در جنگ راه دور در سوریه تبدیل به جهادگرا شده اند,
جنگی که به شدت توسط اعضای اتحادیه اروپا تامین تجهیزات و حمایت میشود. نمایش اتحادیه اروپا, مجادله وحشیانه بر سر «چالش امنیت» قلعه اروپا, طرفداران بسیاری پیدا کرده است. در بسیاری از پایتختهای اروپایی مشتاقانه و همزمان با هم به شیطان نمایی پناهندگان و قربانی کردن چندفرهنگی بودن پرداخته شد. و شنگن که پیش از این هم در وضعیت مرده متحرک قرار داشت قربانی یک شلیک بزرگ شد و اکنون تقریباً به مرگ مطلق دچار شده. پایان شنگن ممکن است برای اتحادیه اروپا تا سطح یکصد میلیارد دلار هزینه در بر داشته باشد. ترس از غریبه ها, ترس از اسلام که در مقایسه بدون پرداخت هزینه های گزاف به دست آمده هرگز تا این حد شدت نداشته است.
منابع خبری وابسته به پلیس اروپا قسم خورده اند که دستکم 5000 جهادگرا تحت عنوان پناهنده وارد اروپا شده اند. هیچ کس از این منابع نپرسیده آیا این افراد با اطمینان شناسایی شده اند, و چرا تا به حال دستگیر نشده اند؟ دستکم 400 تن از این افراد ممکن است آماده ایجاد اغتشاش و آشوب در سراسر اروپا باشند. وزیر امور خارجه روسیه, ماریا زاخاروا با دوری از ارائه اط لاعات غلط, دستکم نتیجه غمناک سیاستهای یک بام و دو هوای اتحادیه اروپا در تمایز بین تروریستهای «خوب» یا همان «شورشی میانه رو» و تروریستهای «بد» را به همگان یادآوری کرده است. فرودگاه بروکسل تنها چند کیلومتر با مقر ناتو فاصله دارد. ماموریت ناتو به ادعای خودشان حفظ امینت اروپا است در حالیکه در عمل همچون یک ابَرقهرمان فیلمها از آفریقا تا آسیای مرکزی را زیر پا دارند.
جهادگراها در عوض به فرودگاهی که قاعدتاً تحت شدیدترین تدابیر امنیتی است و ایستگاه مترویی که در چند قدمی مقر کمیسیون اروپایی است حمله کرده اند و حتی احتمال دارد برنامه هایی هم برای حمله به دو نیروگاه اتمی هم جزو نقشه هایشان بوده باشد. این واقعیت که داعش درست زیر دماغ ناتو مشغول منفجر کردن شهروندان اروپا و سایر نقاط جهان است تعجب برانگیز است. مخصوصاً که بدانیم ناتو دشمن اصلی خود را نه جهادگرایان سلفی, بلکه روسیه شرور میداند. پس تکلیف پروتکل سازمان ملل برای مقابله با نسل کشی, جنایات جنگی, و جنایت علیه بشریت چه میشود؟
توجه به واکنش آمریکا همیشه روشنگرانه است. پس از حملات پاریس ستایش گسترده ای نصیب فرانسه شد چرا که خود را درگیر در جنگ اعلام کرد, فعالیت نظامی خود در خاور میانه را افزایش داد, و قانون امنیت ملی فرانسه را به تصویب رساند. واکنش آنها به حملات بروکسل این است که چون اتحادیه اروپا ارتش ندارد (که در واقع دارد: ناتو) نمیتواند به چیزی که یازده سپتامبر بلژیک نامیده اند واکنش نشان دهد. پس البته که ناتو میتواند واکنش نشان دهد؛ میتواند سرتاسر سوریه و عراق را برای مقابله با داعش درنوردد. مسئولیت ناتو حفاظت است و در این مورد خاص حفاظت از صدها میلیون اروپایی. اما حفاظت از شهروندان هرگز اولویت ناتو نبوده و نیست.
شماتت بلژیک به عنوان کشوری که موفق نبوده کار آسانی است و بخشی از این پازل, اما قلب ماجرا نیست. انتظار میرود رهبران اتحادیه اروپا نشستی قریب الوقوع داشته باشند برای اینکه درباره داعش کاری بکنند, هر کاری. شاید به آنها پیشنهادی همچون معامله اخیر با متحد ناتو, ترکیه داده شود, معامله ای که بر اساس قوانین بین المللی غیرقانونی است و بر اساس آن با مهاجرین همچون کالاهایی بی ارزش برخورد میشود و موانع لجستیکی و قانونی بسیاری زیر پا گذاشته میشود. و در حالیکه هنوز اجساد قربانیان بروکسل دفن نشده, نخست وزیر ترکیه, احمد داود اغلو یک بار دیگر نیاز به ایجاد یک منطقه امن نه در هیچ جای دیگر بلکه در سوریه را خاطرنشان کرده و تاکید کرده امنیت اروپا از ترکیه آغاز میشود. بحران پناهندگان اروپا با ترکیه آغاز شد؛ این آنکارا بود که تعداد بسیاری از پناهندگان را از کمپهایشان رها کرد.
سوال به حق این است که آیا آنکارا بدون چراغ سبز واشنگتن زهره آن را داشته که اتحادیه اروپا را در سیل مهاجرین غرق کند تا بدین ترتیب ترکیه را به زور بخشی از اتحادیه اروپا کند؟ اردوغان میخواهد مذاکرات در اینباره تسریع شود تا جایگاه ضد روسی ترکیه تقویت شود. اتحادیه اروپا همیشه میتواند به داعش پیشنهاد دهد «این نقطه اروپا را بمباران کنید تا بمباران مواضعتان در سوریه را متوقف کنیم.» همین قرار به صورت غیر رسمی و به دست اتحاد آمریکایی ناتو-کشورهای حاشیه خلیج فارس برقرار است.
حال که فرانسه و بریتانیا «شورشی های میانه رو» را با تسلیحات فراوان تجهیز کرده اند از سیاستمداران اروپایی انتظار نداشته باشید در سوریه تصمیمات درست اتخاذ کنند. در عوض انتظار داشته باشید در فرودگاه ها بر سر تهدیدات امنیتی بطری های نوشیدنی مسافرین هیاهو به راه بیندازند. اکنون قطعی شده که رشد و تقویت داعش که در یک کمپ-زندان آمریکایی در عراق متولد شده تصمیمی آگاهانه بوده. فرودگاه بروکسل بالاترین درجه ممکن امنیتی را داشت و با این حال یک سلول سلفی جهادی موفق شده از سد تدبیرهای امنیتی شدید چهار ماه گذشته به راحتی بگذرد. یک عملیات گلادیوس دیگر که به دست ناتو و سیا اداره شود نتیجه مورد نظر را خواهد داد.
عملیات گلادیوس, اصلی را در سیستم اطلاعاتی غربی پایه گذاشت مبنی بر اینکه قتل بیگناهان برای رسیدن به هدفی والا قابل توجیه است. جلوگیری از تقویت روابط روسیه و اروپا یکی از اهداف کلیدی است. نقشه کوچکتر نیز این است که کمپانی های رسانه ای همچنان خواهند گفت «مسلمانان: مشغول لگدمال کردن «ارزشهای ما» هستند و در روسیه هر حمله تروریستی مطلقاٌ تقصیر خود روسیه و سختگیری هایش در قفقاز شمالی است. با این وجود در یک محیط گلادیوسی قرن بیست و یکمی, حملات طراحی شده دروغین برای تحت الشعاع قرار دادن دموکراسی از طریق ایجاد تنشهایی است که اهداف مختلفی را دنبال میکند: کنترل و جهت دهی به افکار عمومی از طریق ترس, تروریسم و ابزارهایی همچون داعش با هدف جرج اورولی و نهایی تحت انقیاد گرفتن اروپا و ایجاد جامعه ای بنا بر تبعیض. هدف جرج اورولی همیشه این است که با ایجاد ترس در جامعه بر آن حکمروایی کرد. همه ما میدانیم که «خلیفه گری» دروغین به خود زحمت حمله به ناتو را که خود را مدافع ارزشهای اروپایی اعلام کرده نخواهد داد.