ششم فروردین ماه1395 اخبار کارگری با منصور اصانلو

رونده قضایی
کارگران مجتمع مس خاتون آباد و
معادن سنگ آهن بافق وطزره
مختومه باید گردد
- نامه سرگشاده زبیده حاجی زاده همسر بهنام ابراهیم زاده!
- پیام کارگران بیکار شده ی فولاد زاگرس به وزیر کار
- سایه بیکاری بالای سرکارگرانی که تعطیلات نوروزی ندارند!


- علی ربیعی دلسوز کارفرمایان!

- تجمع اهالی منطقه مهسنبلی هفتگل خوزستان دراعتراض به پروژه‌های سد سازی!

- نقد یا تخریب تشکل های صنفی

- سقوط هلیکوپتر اورژانس در شیراز وکشته شدن تمامی سرنشینانش!

- مرگ یک راننده براثربرخورد کامیون با سیمهای سه فاز برق در ماسه شویی بوکان!

- دستمزد پایین کارگران خانگی ومحرومیتشان از پوشش تامین اجتماعی!

نامه سرگشاده زبیده حاجی زاده همسر بهنام ابراهیم زاده!

بهنام در حال حاضر به خاطر انفرادیهای طولانی مدت و ضرب و شتم بازجویان و شکنجه گران وزارت اطلاعات و اینکه بارها دست به اعتصاب غذا زده است از درد کلیه، کمر وآرتروز گردن رنج می برد . اما مسئولان زندان و قوه قضاییه تا این لحظه اقدامی موثر برای درمان پزشکی ایشان انجام نداده اند.

*********

من زبیده حاجی زاده همسر زندانی سیاسی در بند بهنام ابراهیم زاده می باشم قبل از هر چیزآغاز سال نو را با امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی در بند به مردم ایران تبریک می گویم . در روزهای پایان سال، من و فرزندم نیما در حالی تهران را به مقصد کردستان, شهرستان اشنویه برای تعطیلات عید ترک کردیم که متاسفانه تلاشها و پیگیریهای ما برای گرفتن مرخصی برای همسر زندانی ام بهنام به سرانجام نرسید و دستگاه قضایی با وجود نامه وکیل و پزشکان بیمارستان محک مبنی بر بیماری فرزندم نیما و اینکه بهنام باید در کنار فرزند بیمارش باشد مانع مرخصی وی شدند .

آنها پرونده قطور پزشکی فرزندم نیما ، نامه و تاکید پزشکان بیمارستان فوق تخصصی محک را نادیده گرفتند و راضی به این نشدند که یک پدر زندانی در کنار فرزند بیمارش باشد .مخالفت دستگاه قضا با مرخصی بهنام آن هم در آستانه سال نو و پرونده سازی مضحک و مجدد و محکومیت نزدیک به ۸ سال حبس ناعادلانه برای وی به اتهام ارتباط با رسانه ها و دکتر احمد شهید و درج بیانیه و مطالب کارگری و حقوق بشری از داخل زندان نشان از این دارد که دستگاه قضایی از تحقق عدالت عاجز است. مسئولان قضایی و امنیتی همواره در طول این سالها به شیوه های مختلف از جمله تحت عنوان بازرسی یورش به منزل ما و مورد بازرسی قرار دادن و بردن وسایل شخصی ما مانند لپ تاپ فرزند بیمارم که علیرغم گذشت مدت بسیار طولانی هنوز به ما بازنگردانده نشده است و از این طریق ما را مورد اذیت و آزار قرار داده اند

.اکنون امیدها در کشور من برای پیشرفت در زمینه حقوق بشر و تحقق عدالت بسیار کم رنگ شده است . دستگاه قضایی و دادستان تهران در چند ماه اخیر هر چند شرط تهیه و تاکید نامه پزشکان بیمارستان محک را برای دادن مرخصی برای بهنام اعلام کرده بودند اما با این حال با بهانه های واهی و بی اساس با وجود تایید و تاکید نامه پزشکان بیمارستان محک مبنی بر اینکه بهنام باید در کنار فرزند بیمارش باشد ، بعد از اینکه روزها من و فرزند بیمارم را در پیچ و خم های راهروهای دادستانی و پزشک قانونی و بیمارستانهای تهران دواندند و پاسکاری کردند با درخواست مرخصی بهنام مخالفت کردند .

آنها برنتابیدند که پدری که ۷ بهار و عید است که در زندان بسر می برد در کنار فرزند بیمارش باشد شاید اگر بهنام هم همچون بسیاری از خود مسئولان و آقازاده ها مرتکب اختلاس و دزدی و غرق در فساد شده بود راحت تر با مرخصی ایشان موافقت می کردند.دستگاه قضایی و امنیتی باید بخوبی در یابد که با تهدید و فشار و مخالفت با مرخصی و عدم رسیدگی پزشکی بهنام نه تنها نمی توانند ما را به زانو و سر تسلیم در بیارند و مرعوب کنند بلکه این فشارها موجب تقویت عزم و اراده ما خواهد شد و نهایتا در این مبارزه ما پیروز خواهیم شد .من با وجود بیماری فرزندم به همراه خانواده با عزم راسخ و قوی با تمام توان در این راه و در این مبارزه در کنار همسر زندانی ام بهنام خواهم بود . اکنون بیشتر از هر زمان به گفته بهنام پی برده ام که همیشه می گفت اگر قرار است ما را از مرخصی و رسیدگی پزشکی که حق قانونی ماست محروم کنند و هزینه بدهیم ، دستگاه قضایی ـ امنیتی هم باید هزینه بدهد و برایش هزینه درست کرد .

مسلما دستگاه قضایی و امنیتی توان این همه اجحاف ، بی حقوقی ، تبعیض و اذیت و آزار را خواهند پرداخت و نه من و نه بهنام در این راه لحظه ای ساکت و آرام نخواهیم نشست .لازم به یادآوری است ،همسرم بهنام در ۲۲ خرداد ۸۹ به جرم دفاع از کودکان ، کارگران و فعالیتهای انسانی بازداشت و در یک دادگاهی مضحک و نمایشی و چند دقیقه ای توسط قاضی صلواتی در ابتدا به ۲۰ سال حبس و در نهایت به ۵ سال حبس تعزیری ناعادلانه محکوم گردید . بعد از حادثه حمله گارد زندان اوین به بند ۳۵۰ در ۲۸ فروردین ۹۳ به اتهام اینکه بهنام با رسانه ها و گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران آقای احمد شهید ارتباط داشته و از داخل زندان اقدام به انتشار مطالب ، بیانیه های کارگری و حقوق بشری کرده وی را به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ انتقال داده و به مدت ۳ ماه و اندی وی را مورد بازجویی و تحت فشار قرار دادند . در ۱۸ مرداد ۹۳ در حالیکه بهنام نسبت به ادامه انفرادی طولانی مدت خود در بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زده بود کینه توزانه در ۲۲ مرداد ۹۳ وی را به فوق امنیتی رجایی شهر تبعید کردند .در دی ماه ۹۴ در یک دادگاه فرمایشی چند دقیقه ای بدون حضور وکیل به اتهام ارتباط با احمد شهید و درج مطالب و بیانیه های کارگری و حقوق بشری به ۹سال و نیم حبس ناعادلانه محکوم کردند که در نهایت این حکم به ۷ سال و ۱۰ ماه و ۱۵ روزقطعی گردید .

این حکم یکی از آخرین نمونه های عدم تحمل آزادی بیان از سوی دستگاه قضاییه ایران و فشار رو به فزایند آزاد اندیشان در کشور من است . بهنام در حال حاضر به خاطر انفرادیهای طولانی مدت و ضرب و شتم بازجویان و شکنجه گران وزارت اطلاعات و اینکه بارها دست به اعتصاب غذا زده است از درد کلیه، درد کمر ، آرتروز گردن رنج می برد . اما مسئولان زندان و قوه قضاییه تا این لحظه اقدامی موثر برای درمان پزشکی ایشان انجام نداده اند.من از تمامی شخصیتهای سیاسی و انسان دوست ، احزاب و گروه ها و تشکل های حقوق بشری و شخصیتهای فعال در عرصه حقوق بشر می خواهم تا با درخواستهای مکتوب به عفو بین الملل و دیگر سازمانهای حقوق بشری خواهان آزادی فوری همسرم بهنام ابراهیم زاده از زندان باشند .

زبیده حاجی زاده همسر زندانی سیاسی در بند بهنام ابراهیم زاده اشنویه بهار ۱۳۹۵

پیام کارگران بیکار شده ی فولاد زاگرس به وزیر کار

آقای ربیعی

کارگران فولاد زاگرس، خاطره تلخ اخراج غیرقانونیشان، باسابقه 10الی12سال را که به دستورحضرتعالی وآقای هفده تن معاون روابط کار شما ،باانحلال شرکت فولاد زاگرس که 79%سهامش زیرمجموعه وزارت کاربود را یادشان نخواهدرفت .

این کارخانه چهارصدنفرمستقیم اشتغال داشت که بطور غیرمستقیم 1500نفرشغل ایجاد کرده بود ولی توسط دغدغه اشتغال وشعار رفع بیکاری وباتدبیروامید شما، سفره کارگران جمع گردید.

اکنون عیدی نیامده که از روی احساس بی ریای شما تبریک گفته شود ماازمطالبات به حق خود کوتاه نخواهیم آمد.

فروردین 95

کارگران فولادزاگرس

برگرفته ازسایت اتحادیه آزاد کارگران ایران

سایه بیکاری بالای سرکارگرانی که تعطیلات نوروزی ندارند!

در ایام نوروز و همزمان با آغاز گشت‌های نوروزی مسافران اما در مزارع کاشت گوجه فرنگی کارگرانی هستند که با خانواده‌های خود ایام گشت و گذار را در زمین‌های گوجه فرنگی سپری می‌کنند.

گوجه پارسیان در ابتدای برداشت به ازای هر کیلو سه هزار تومان به بازارهای هدف صادر می‌شد اما این محصول در حال حاضر کیلویی بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان در نوسان است و اگر این مبلغ به زیر ۷۰۰ تومان برسد بسیاری از کارگران یا کار خود را از دست می‌دهند و یا صاحبان مزارع توان پرداخت هزینه دستمزد آنان را نخواهند داشت.

به گزارش 6فروردین هرمز، گوجه چینی در قطب گوجه زمستانی کشور قریب به ۶ ماه ادامه دارد و انتظار می‌رود تا ۴۵ روز آینده نیز گوجه پارسیان وارد بازارهای هدف شود.

شهرستان پارسیان به عنوان یکی از قطب‌های مهم محصول گوجه فرنگی کشور از ابتدای آبان تا کنون فعالیت مستمر صادرات گوجه به دیگر استان‌های کشور دارد.

گوجه پارسیان در ابتدای برداشت به ازای هر کیلو سه هزار تومان به بازارهای هدف صادر می‌شد اما این محصول در حال حاضر کیلویی بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان در نوسان است و اگر این مبلغ به زیر ۷۰۰ تومان برسد بسیاری از کارگران یا کار خود را از دست می‌دهند و یا صاحبان مزارع توان پرداخت هزینه دستمزد آنان را نخواهند داشت.

تعاملات کشاورزی ایران با روسیه امید به فروش بیشتر در بین کشاورزان زنده کرد اما گویا داستان صادرات گوجه به روسیه و دیگر کشورها در حد شعار باقی مانده است و تنها عاملی که به تثبیت قیمت گوجه کمک کرده است صادرات این محصول به کشور عراق است که همزمان با بسته شده مرزها قیمت‌ها پایین و با باز شدن مرز قیمت ۱۰۰۰ تومان به فروش می‌رسد.

علی ربیعی دلسوز کارفرمایان!

روز 2/1/95 خبرگزاری ایلنا پیام نوروزی آقای علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را درج نمود. آقای ربیعی در بخشی از پیام خویش می گوید: "دغدغه ی کارگران بیکار و کاهش قدرت خرید انها، زنان سرپرست خانوار، معلولان، کودکان کار و بی سرپرست و کارفرمایانی که بیم تعطیلی بنگاه های خویش را دارند یک لحظه نیز مرا بحال خویش رها نمی کند “. سخنان جالب و دلسوزانه آقای ربیعی را البته در حالی میشنویم که هنوز چند روزی از مصوبه شورای عالی کار در رابطه با تعیین دستمزد تا سه برابر زیر خط فقر برای سال 95 نمیگذرد . آقای ربیعی به خوبی میداند و متوجه هست که دستمزد ماهیانه 812000 تومان یعنی تحمیل فقر و فلاکت و گرسنگی هرچه بیشتر به کارگران و خانواده های آن ها. ربیعی که این گونه برای ما کارگران اشک تمساح میریزد نمی گوید که خودش ماهیانه چقدر حقوق دریافت میکند. آقای ربیعی بهتر است بفرماید که در مدت تصدی پست وزارتخانه تحت امر خویش جز سخنان زیبا و فریبنده چه اقدامات مثبتی جهت بهبود شرایط وضعیت زندگی ما کارگران انجام داده است؟

مگر نه اینکه طبق آمارهای رسمی مندرج در سایت ها و خبر گزای ها ی خودتان از زبان مسئولین میشنویم هر روزه بر تعداد بیکاران، زنان خیابانی، کودکان کار و خیابان افزوده می گردد. می دانید چرا ؟ چون کودکان کار و خیابان نتیجه وضع قوانین ضد کارگری، تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا، اخراج سازی های گسترده ناشی از تعطیلی کارخانه ها، کارگاه ها و واحدهای تولیدی به دلیل واردات بی رویه اجناس و کالاهای بنجل و بی کیفیت می باشد که آن هم ناشی از سیاست های دولت طرفدار سرمایه داران می باشد (کسب سود بیش تر برای پایین آوردن هزینه تولید، با استثمار بیش تر از کارگران ) .

پدری که کارش را از دست می دهد چگونه می تواند به فکرتأمین هزینه تحصیل فرزندان خویش باشد؟ کودکی که می بیند پدرش بیکار است ناچار است با روی آوردن به شغل های کاذب از قبیل دست فروشی و غیره گوشه ای ازهزینه خانوار را بر عهده بگیرد.

امروزه کار کودکان در بیشتر کشورهای سرمایه داری غربی ممنوع میباشد. ولی کشور ما ایران تاکنون به مقاوله نامه 138 در باره ممنوعیت کار کو دکان نپیوسته است. اگر چه در ماده 79 قانون کار بر ممنوعیت اشتغال کودکان زیر 15 سال تآکید شده ولی تاکنون هیچ گونه اقدام عملی و مثبتی در این راستا صورت نگرفته است .ما مطمئن هستیم در آینده هم تغییری از جانب شما صورت نخواهد گرفت، چون شما اصولآ جز به منافع خود و کسب سود بیشتر با بهره کشی از ما کارگران به چیز دیگری نمی اندیشید. ما وقتی دم خروس را زیر قبرستان می بینیم دیگر قسم حضرت عباس خان را باور نمی کنیم .ما کارگران چاره کار خویش را یافته ایم و دیگر فریب نیرنگ و چرب زبانی تان را نخواهیم خورد در سال پیش رو سعی خواهیم کرد با اتحاد و هم بستگی و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری حقوق پایمال شده ی خویش را بدست آوریم.

جمعی از کارگران سنندج و اعضا کمیته هماهنگی

فروردین 95

برگرفته از سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

تجمع اهالی منطقه مهسنبلی هفتگل خوزستان دراعتراض به پروژه‌های سد سازی!

روز5 فروردین، بیش از 2000 نفر از اهالی منطقه مهسنبلی هفتگل خوزستان در اعتراض به پروژه‌های سدسازی تجمع کردند.

بنا به گزارش‌های منتشره بتاریخ6فروردین ازجانب فعالان محیط زیست استان خوزستان،بیش از 2000 نفر از اهالی منطقه مهسنبلی هفتگل خوزستان دراعتراض به ساخت سد بهشت آباد و کوهرنگ 3دست به تجمع زدند.

نقد یا تخریب تشکل های صنفی

اسکندر لطفی

عضو انجمن صنفی معلمان کردستان / مریوان

تهمت ،تخریب و بهتان در قالب نقد تشکل‌های صنفی برای معدودی به تنها تاکتیک کارآمد برای حفظ موجودیتشان بدل گشته است. دیر زمانی‌ست این عده هر کنش صنفی را که جامعه‌ی فرهنگیان به آن روی آورده‌اند چنان مورد هجمه‌های سنگینی با عنوان” دیدگاه انتقادی” قرار داده اند که گویی قدرت‌مداران تمام مجراهای قانونی را در اختیار فعالین صنفی قرار داده‌اند و با این وجود فعالین صنفی تخطی کرده‌اند و بیراهه را در پیش گرفته‌اند.

البته مواضع اصولی بعضی از “منتقدین” سبب به وجود آمدن نگاه بهتر و عمیق‌تر به کنش‌های صنفی می‌گردد و به تبع حجم انتقادهای اصولی در ادامه تاثیری مطلوب بر نیروهای جوان و پرشور فعالیت‌های صنفی و مدنی می‌گذارد و می‌تواند تعدیل کننده‌ی کنش‌های افراطی و هیجانی آنان باشد و می‌توان نتیجه‌ای در خور انتظار با توجه به دامنه‌ی فعالیت را چشم انتظار بود.

استمرار در فعالیت صنفی و اصرار بر پیگیری‌های با توان حداکثری برای رسیدن به نتیجه‌های هر چند حداقلی از اصول فعالیت صنفی است. فعالین صنفی در ابتدا مواضع و خواسته‌های به حق خود را در قالب نامه طومار و رایزنی حضوری با مقامات مطرح می‌کنند و چنانچه در این شیوه‌ها با بن‌بست مواجه شدند و همراهی از سوی فرادستان نصیبشان نشد با به آزمون گذاشتن راه‌هایی اعتراضی مانند اعتصاب و تحصن و تجمع شانس خود را برای رسیدن به خواسته‌هایشان امتحان می‌نمایند.

هرگونه فعالیت صنفی یا کنش‌های مدنی تلاشی است برای تغییر در وضعیت و رسیدن به سطح مطلوب و قاعدتاً نباید نتیجه‌ای چون زندان و تبعید را بر فعالیت متحمل نماید.

با وجود محدودیت‌هایی که بر فعالین صنفی در پیگیری خواسته‌هایشان تحمیل شده است یا باید برای همیشه از مطالبه‌ی حق‌خواهی دست شست یا آن که کمترین تقابل ممکن را با فرادستان در پیش گرفت. به عبارتی “تحمل شرایط موجود” و منتظر بذل فرادستان ماندن و آن را به عنوان تنها راه قطعی عدم تقابل و صفر کردن هزینه‌های تحمیلی در پیش گرفتن و همیشه چشمانی منتظر به عنایت آنها داشتن.

از آنجا که افق دید فعالین صنفی فرهنگیان تنها به مسائل معیشتی محدود نمی‌شود و گستره نگاه بسیاری از فعالین به جهت تغییر در وضعیت مالی‌شان نیست، تمام تلاش آنها در جهت اعتلای آموزش وپرورش و در نتیجه اعتلای کشور می باشد، اصل قابل اتکاء فعالین صنفی فرهنگی در مقوله آموزش و پرورش را می توان عدم ذهنیت محدود و تک‌بعدی در آموزش دانست و این ادامه مسیری است که مساله‌ی خصوصی‌سازی ؛ فضای ایدئولوژیک حاکم بر نظام آموزشی؛ محتوای کتب درسی و… را کم اهمیت‌تر از معیشت فرهنگیان در نظر نباید گرفت.

تشکل‌های صنفی بر پایه‌ی اساسنامه‌ای مدون شکل گرفته‌اند و فعالین این حوزه غالباً با تفاسیر مختلف از آن به فعالیت می‌پردازند و البته باید این مهم را در نظر داشت که اساسنامه وحی منزل نیست و غیرقابل تغییر; و با تصمیم مجمع‌ها قابلیت اصلاح دارد و می‌توان مواردی را اصلاح و تفسیر کرد حوزه‌ی آن را گسترده‌تر یا محدودتر کرد(با توجه به شرایط غالب در برهه زمانی خاص).

فعالیت صنفی در قالب اساسنامه‌ها در سطحی گسترده تعریف شده که اعضا و مدیران این تشکل مطابق علایق خود و البته مناسب بودن بستر و بنا به مقتضیات زمان و شرایط حاکم بر جامعه آموزشی، مطالبات مطرح شده را که در هر صورت “صنفی” است گرچه در مواردی مرز مشترکی با دنیای”سیاست” می یابد، پیگیری می‌کنند.(گستره هر کدام از این دو امر به حدی هست که نمی‌توان محدودیتی برای آن متصور بود.)

مثال روشن بر این ادعا مطالبه‌کردن این اصل است که درصدی از بودجه تجهیزات نظامی را باید صرف آموزش نمود و این نمونه‌ای از مباحثی است که درهر دو حوزه قابل ورود است. چگونه می‌توان هر مساله‌ای که در نهایت به آموزش کودکان و انسانها و ارتقاء سطح فرهنگ و بازخورد اجتماعی مناسب درجامعه امروز می‌شود را غیرصنفی دانست؟ فعال صنفی پا در دنیای برهنه کودکان کار و خیابان می‌گذارد و از همدلی و همزبانی‌های آنچنانی می‌گذرد و اقدامی عملی را در پیش می‌گیرد و هم‌زمان طرح بیمه‌ی درمانی مکمل برای پرسنل و دانش‌آموزان را مطرح می‌کند و از سوی دیگر فعالیتش را در بعدی تعقلی هدایت کرده و به برداشته‌شدن نظارت ایدئولوژیک می‌پردازد و گاه در دورترین امیدواری‌های صنفی خواهان بیشتر شدن فضای ایدئولوژیک آموزش‌وپرورش می‌شود.

با وجود گرایشات فکری و عقیدتی مختلف در میان فعالین صنفی، مطالبات مختلف مطرح می‌شود، اما بدیهی است در این مقطع، اولویت با فعالیت‌های‌ست که مشترکات همه‌ی دیدگاه‌هاست و در مراحل بعد انواع فکرها برای طرح مطالبات خود به همراه کردن بدنه‌ی معلمان می‌پردازند تا آن را به خواسته‌ی اکثریت بدل کنند این ویژگی شاخص یک فعال صنفی است که بدنه را برای طرح مطالبات همراه کند و قطعا هرکس دلایل منطقی‌تر و انسانیتر برای طرح مطالبه‌ای داشته باشد به تبع، همراهان بیشتری خواهد داشت و پشتوانه‌ای سخت‌تر و پیگیرتر خواهد داشت.

این راهی غیراخلاقی و شاید نخ‌نما شده‌ای است که کسانی برای سرکوب تلاش فعالین صنفی در همراه کردن بدنه در طرح خواسته‌ها به انواع اتهامات و تخریب‌ها دست بزنند و همواره با مطرح کردن پارامترهای غیرواقعی فضا را ملتهب کنند و بقیه را از همراهی منصرف کنند. کار اخلاقی و شایسته آن است که بادلایلی منطقی مطالبات موردنظر خود را مطرح کنند و به دور از تخریب شخصیت و اتهام زدن خواسته‌های آنها را مورد نقد قرار دهند.

بارها شاهد بوده‌ایم که در برابر مطرح شدن یک خواسته‌ی انسانی و همه‌گیر مثل “نفی خصوصی‌سازی” طراحان و فریاد زنندگان این مطالبه به کمونیست و الخ منتسب شده‌اند که اگر چنین هم باشد منتقد واقعی باید به نقد دیدگاهشان در این مورد خاص بپردازد، بایدها و نباید‌ها، محدودیت‌ها و مسئولیت‌ها را به نقد بکشاند نه اینکه راهی را بگشاید که در انتهایش چیزی جز اتهامات امنیتی و تخریب برای مطالبه کننده باقی نگذارد.

در هر مکتب فکری مواردی مطرح است که خواست غالب انسان‌هاست حتی با باورهای کاملاً متضاد با هم. باید تلاش همه‌گیر خود را معطوف به رسیدن به جایگاهی کنیم که یک فعال صنفی و مدنی فقط دغدغه‌ی پیگیری مطالبات برحقش را داشته باشد نه توجیه تهمت‌ها و بهتان‌ها که هزینه‌ای به بزرگی یک اتهام امنیتی را برایش به بار خواهد آورد. دیدمان را از تخریب به سوی نقد اصولی تغییر دهیم و دنیا را زیباتر از قبل ببینیم.

منبع: حقوق معلم و کارگر

سقوط هلیکوپتر اورژانس در شیراز وکشته شدن تمامی سرنشینانش!

رئیس اورژانس کشور از سقوط یک فروند بالگرد متعلق به اورژانس یک بیمارستان در استان فارس وکشته شدن تمامی سرنشینانش،کارکنان اورژانس،خدمه پرواز،بیمار وهمراهش خبر داد.

به گزارش6فروردین ایسنا،امیر صابری نیا در این باره گفت: در سال 18:30 امروز یک مورد حادثه به اورژانس 115 اطلاع داده شد که به دنبال آن امداد هوایی به محل اعزام شد. اما متاسفانه در مسیر بازگشت این بالگرد دچار سانحه شده و در حوالی ساعت 20:30 در منطقه دهنو استان فارس سقوط کرد.

وی با بیان اینکه "برابر گزارش های اولیه 9 تن در پی این حادثه جان خود را از دست داده اند، گفت: دو تکنیسین اورژانس، بیمار حادثه دیده و عوامل پرواز که از نیروهای مسلح بودند جزو جانباختگان هستند.

همچنین مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور نیز با بیان اینکه "این حادثه نوروز تلخی را برای عوامل اورژانس رقم زد"، اظهار کرد: احتمال افرایش جانباختگان وجود دارد.

به گفته وی علت این حادثه پس از بررسی عوامل سازمان هواپیمایی اعلام خواهد شد.

مصطفی مرتضوی، سخنگوی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر نیز در این باره گفت: پس از اعلام وقوع این حادثه سه تیم از پایگاههای آبگرم - سیف آباد و ایثار استان فارس به محل حادثه که از توابع روستای دهنو بود اعزام شدند و تاکنون موردی از مصدومیت و آسیب دیدگی ساکنین روستا گزارش نشده است.

مرتضوی با بیان اینکه در این بالگرد 9 تن حضور داشتند، درباره اینکه چه کسانی در بالگرد سقوط کرده اورژانس حضور داشتند، اظهار کرد: در این بالگرد پنج نفر کادر پروازی، دو نفر از پرسنل اورژِانس، یک نفر مصدوم و یک نفر همراه مصدوم بوده اند.

به گفته سخنگوی سازمان امداد و نجات تاکنون اجساد هشت نفر شناسایی شده است و جستجو برای یافتن جسد نهم ادامه دارد.

مرگ یک راننده براثربرخورد کامیون با سیمهای سه فاز برق در ماسه شویی بوکان!

راننده کامیون به هنگام تخلیه‎بار در یک ماسه شویی نزدیک روستای جوانمرد از توابع شهرستان بوکان بر اثر برخورد کمپرس با کابل برق جان خود را از دست داد.

به گزارش5فروردین کانی پرس،مسئول فوریت های پزشکی بوکان ضمن تائید این خبر گفت: این راننده در یک ماسه شویی در حال تخلیه بار بود که کمپرس کامیون با سیم کابل برق برخورد کرد.

طه قاسمی افزود: این راننده 27 ساله حوالی ساعت 11 صبح روز چهار شنبه در هنگام تخلیه بار در یک ماسه شویی حوالی روستای جوانمرد بود که با برخورد اتاق کمپرسی کامیون در هنگام تخلیه بار با سیمهای سه فاز برق، دچار برق گرفتگی شد.

وی ادامه داد: تلاش های زیاد تکنسین های 115 بوکان در محل حادثه برای احیاء راننده حادثه دیده متاسفانه جواب نداد و این جوان بو کانی جان خود را از دست داد.

دستمزد پایین کارگران خانگی ومحرومیتشان از پوشش تامین اجتماعی!

سازمان جهانی کار اعلام کرد: ۶۰ میلیون نفر از مجموع ۶۷ میلیون کارگر خانگی در سراسر جهان از پوشش‌های تامین اجتماعی محروم هستند.

به گزارش 6فروردین مهر، سازمان جهانی کار در تازه ترین گزارش خود با عنوان تبعیض درباره کارگران اعلام کرد: ۹۰ درصد از کارگران خانگی از حمایت اجتماعی محروم هستند. مطالعات جدید نشان می دهد کسری بزرگی در بخش ایجاد اشتغال مناسب برای کارگران خانگی در کشورهای مختلف جهان وجود دارد.

بر پایه این گزارش، ۶۰ میلیون نفر از ۶۷ میلیون کارگر خانگی در جهان هنوز هم به پوشش های تامین اجتماعی دسترسی ندارند و مطالعات نشان می دهد پیگیری حمایت اجتماعی برای کارگران خانگی باید به عنوان یک سیاست کلیدی در بازار کار کشورها دنبال شود.

در حال حاضر، اکثریت قریب به اتفاق کارگران خانگی زنان هستند. از ویژگی های عدم وجود سیستم های حمایتی برای کارگران خانگی اخراج، درآمد پایین و نبود سیستم بازنشستگی است. بزرگترین شکاف در ایجاد پوشش تامین اجتماعی برای کارگران خانگی در کشورهای در حال توسعه آسیا و آمریکای لاتین وجود دارد که ۶۸ درصد از کل کارگران خانگی سراسر جهان را دارا هستند. با این حال، انتظار می رود کمبود حمایت های اجتماعی برای کارگران خانگی در برخی از کشورهای صنعتی هم باقی بماند.

ششم فروردین ماه1395

akhbarkargari2468@gmail.com