كن بلكول سفیر پیشین امریكا در كمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، همزمان با سفر روحانی به اروپا، بطلان چشم دوختن و سرمایه گذاری دولتهای غربی بر باندهای درونی دولت تحت عنوان میانه رو و امكان تغییر در درون را مورد بررسی قرار داده است.
در مقاله كن بلكول آمده است:
در مورد جمهوری اسلامی ایران, نزدیك شدن به “میانهروها” در میان دایره داخلی آخوندها یك رؤیای مداوم مقامات آمریكایی در 30 سال اخیر بوده است. در سالهای نخستین, زمانیكه آمریكا با فروش سلاح به رژیم ایران برای آزادی گروگانها در ماجرایی كه بعداً رسوایی ایرانگیت نام گرفت چرخشی به سوی رژیم ایران انجام داد, منطق پشت قضیه این بود كه با میانهروهای ایرانی رابطه برقرار كنیم. این قضاوت غلط به بزرگترین بحران دولت ریگان تبدیل شد.
كن بلكول سپس به مرور سوابق آخوند روحانی بعنوان یكی از مهره های كلیدی رژیم طی سی سال گذشته و نقش او در تحكیم حاكمیت رژیم پرداخته و اعدامهای فزاینده در ایران از زمان به حكومت رسیدن وی طی دو سال گذشته، یادآوری كرده است. كن بلكول آنگاه الزامات میانه روی از جمله لغو اعدام بویژه اعدام نوجوانان، آزادی زندانیان سیاسی و زندانیان پیروان سایر مذاهب و اقوام، رفع تبعیض علیه زنان و پیروان سایر مذاهب ، تضمین آزادی بیان، عدم حمایت از دیكتاتور خونریز سوریه و پایان دادن به حمایت از سازمانهای تروریستی در عراق و لبنان و سایر كشورهای منطقه را برشمرده است.
كن بلكول سپس با نامحتمل دانستن امكان میانه روی در حكومت آخوندی می افزاید: روحانی همان است كه هست؛ رئیس جمهور یك حكومت دینی بیرحم كه مورد نفرت مردم ایران بوده و وحشت و بیثباتی را در تمامی منطقه گسترش میدهد.
سفیر پیشین امریكا در كمیسیون حقوق بشر سازمان ملل سپس می افزاید:
اگر در مورد ماهیت واقعی روحانی شكی هست خوبست توجه كنیم كه زمانیكه تیم ریگان در سال 1986 با نیت مثبت برای معامله با میانهروهای موهوم به تهران رفت, یكی از طرف حسابهای آنها كسی بجز همین حسن روحانی نبود.
كن بلكول در پایان با طرح این سوال كه چه زمان ما از گذشته درس می گیریم نتیجه می گیرد:
بعد از 30 سال جستجو در رژیم آخوندها برای میانهروهای تخیلی, زمان آن است كه در خارج از رژیم دنبال میانهروهای واقعی ایران باشیم.