پي گيرى سرنوشت نامعلوم «سعيد زينالى»
جناب آقای بانکی مون
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد
نامهای که در پی میآید دادخواهی جمعی از فعالان اجتماعی است برای پی گیری سرنوشت نامعلوم "سعید زینالی" دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه تهران که توسط نیروهای امنیتی ایران ربوده شد و پیگیری خانواده او برای یافتن فرزندشان در محافل قضایی ایران راه به جایی نبرد. ازاین رو نویسندگان این نامه به جنابعالی به عنوان یک مقام ذیربط بین المللی امید پیگیری بستهاند.
سعید زینالی فعال دانشجویی، در روز ٢٣ تیرماه سال ١٣٧٨ به دنبال اعتراضات دانشجویی در تهران و سرکوب فعالان دانشجویی از سوی حکومت، در منزلش و در مقابل چشمان پدر، مادر، خواهر و برادرش توسط سه نفر از مأموران امنیتی که لباس شخصی به تن داشتند، ربوده شد. این افراد به زور و بدون نشان دادن مدرکی برای احضار، بازجویی، یا تفتیش خانه، وارد منزل خانواده زینالی شده و به بهانه " یک پرس و جوی ساده" او را با خود بردند.
او دو ماه بعد یکبار برای اولین و آخرین بار از زندان با منزل تماس گرفت و از خانوادهاش درخواست پیگیری پروندهاش را کرد. علاوه بر این شش ماه پس از دستگیری نیز فردی که خود را مأمور زندان معرفی کرده بود، به خانواده اعلام کرد که سعید حالش خوب است.
جناب آقای دبیرکل
در طول هفده سال پس از ربوده شدن سعید زینالی، این دو تماس تلفنی تنها رد و نشانهای است که خانواده وی دارد، چرا که همه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی و همه نیروهای نظامی و انتظامی با وجود قول پیگیری به خانواده زینالی هرگز کلامی مبنی بر نتیجه این پیگیریها مکتوب نکردهاند. عجیب اینکه مسئولان برخی از این نهادها در شرایط و زمانهای مختلف به طور شفاهی اعلام کردهاند که سعید زینالی توسط نیروهای امنیتی اطلاعاتی سپاه پاسداران دستگیر شده است. اما همان افراد و نهادها نیز هرگز حاضر نشدهاند مراتب را کتباً گواهی کنند.
در این هفده سال خانواده سعید زینالی به جای گرفتن پاسخی روشن، بارها و بارها تهدید، بازجویی و حتی چندین بار زندانی شدهاند تا از پیگیری این پرونده سرباز زنند. خانم اکرم نقابی، مادر سعید هفده سال با عکسی به دست، از این نهاد به آن نهاد به دنبال فرزندش پاس داده شده و عجیبتر از همه اینکه آخرین جوابی که از سوی سخنگوی قوه قضاییه در یک محفل خبری رسمی اعلام شده، این است که چون خانواده زینالی دلیل قابل اثبات برای بازداشت فرزندشان توسط نیروهای امنیتی نداشتهاند، پس ادعای آنها به کلی رد میشود.
جناب آقای دبیر کل
شما به خوبی مطلع اید که در شرایط سرکوب فعالان سیاسی و مدنی در ایران که بیشتر بازداشت شدگان توسط مأموران امنیتی با لباس شخصی و بدون هیچ سند و مدرک کتبی بازداشت شدهاند، و حتی مدافعان و وکلای مدافع حقوق بشر نیز از این قاعده مستثنی نیستند و با شدیدترین مجازاتها عمر پربهایشان را در زندان سپری میکنند، چگونه خانوادهای بی پناه که فرزندشان را در معرض تهدید مرگبار میبینند، میتوانند از ربایندگان طلب دلیل و سند کنند! آیا کسی میتواند در مقابل اسلحه مأموران امنیتی ایران که رو به فرزندانش نشانه رفتهاند، به آنها بگوید بدون مدرک اجازه نمیدهم فرزندم را ببرید؟
هفده سال پیش علاوه بر سعید زینالی، دختری دانشجو، به نام فرشته علیزاده نیز به سرنوشت مشابه او دچار شد که متأسفانه مادرش در جستجوی شکنجه بار دخترش بین نهادهای امنیتی و قضایی، توان جسمیاش پایان کشید و قلبش از تپش ایستاد.
ربوده شدگانی که توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بدون هیچ رد و نشانی ناپدید میشوند محدود به سعید و فرشته نیستند. اما امروز مادر سعید زینالی و همه ما که به حمایت از او برخاستهایم از شما میخواهیم که در برابر این ستم آشکار بی تفاوت نباشید.
جناب دبیرکل
نظارت و پیگیری شما میتواند مقدمهای برای پاسخگویی حاکمان جمهوری اسلامی باشد که به جای پذیرفتن مسوولیت در قبال جان شهروندان ایرانی، راه انکار و تمسخر را پیش گرفتهاند. امیدواریم توجه و پی گیری این دادخواهی، مقدمهای برای پایان دادن به بی مسوولیتی نهادهای مسئول و مدیران قضایی و سیاسی و امنیتی در ایران باشد.