بیست سالی پس از مرگ ماکیاول نظریه پرداز خشونت سیاسَی، کسی در جواب او نوشت:"اگر صبحگاهی پس از آنکه از خواب برمیخیزیم، همه یک صدا بجای بله قربان ، به دیکتاتور ، یک نـــــه بگوییم و به جای تعظیم به وی از او روی برگردانیم در طرفةالعینی ستمگر به زیر میآید، و بدون آنکه قطرەای خون ریخته شود مبارزە برعلیه ستمکاری به نتیجه میرسد". امروزه چنین کار ساده و در عین حال بزرگی بیشتر ازگذشته عملی است و آن روزی است که حاکمیت تمام نیروی خود را بسیج کرده که به اسم انتخابات از شما رأیتان را بگیرد .
امسال در ایران روز هفتم اسفند، فرصتی برای نــه گفتن به دیکتاتوری است . استبداد برایش فرقی نمیکند که شما به چه کسی رأی میدهید چون همۀ نامزدها را، بخیال خودش دست چین کرده و رأی دادن شما را فقط برای تأیید خویش واستمرار وضع موجود میخواهد . شما هم تنها همین یک فرصت را دارید که با دادن رأی باطله به او نـــه بگویید ، آنهم در شرایطی که، اعتراض شما ثبت می شود و اثرش حقوقی ، سیاسی و قطعی است .
اگر گفتن نه در انتخابات گزینه اول شود گردش امور در هر کشور و نظامی که باشد به مسیر درست و معقول می گراید . گزینه یا قدم دوم برای عبور مسالمت آمیز از بن بست استبداد و گام نهادن در راه دموکراسی واقعی ، رأی دادن به کسی است که صد در صد مورد قبول و شناخت ما باشد، یعنی فردی بدون سابقه رانت خواری و وابستگی به نیروهای نظامی و امنیتی ــ با سوابق شغلی و مالی روشن و از همه مهمتر باور به اصل حاکمیت مردم بر اموال و سرنوشت خویش. بدیهی است که انتساب یک نامزد به اشخاص و محافلی که خود باعث و بانی این اوضاع نابسامان سیاسی اقتصادی و امنیتی بودهاند بهترین دلیل برعدم اعتماد به آنهاست. به بر رسی و اظهار نظر سایتها ومطبوعات غیر حکومتی ، در مورد عقبه سیاسی و شرایط موجود نامزدهایی که اعلام میشوند ، توجه فرمایید. اگر بر حاکمیت معلوم شود که مردم در دادن رأی اعتراضی مصمم هستند برای حفظ خویش داستان خودی و غیر خودی را کنار میگذار و نمایندگان ملت را هم به لیست اضافه میینماید.
در سال 92 بدلیل فشارهای خارجی بر رانت خواران دلواپس و پس از آنکه قرار شد رأی مردم حق النّاس شناخته شود، مخالفین هم به شرکت در انتخابات دعوت شدند. در نتیجه حدود یک ملیون و نیم رأی اعتراضی ثبت و اعلام شد ،این طیف از رأی دهندگان که از سال 86 +کار خود را شروع کرده بودند پیش قراولان جنبش رأی معترضانه هستند. قبل از سال 92 حاکمیت ضمن اینکه مردم را به شرکت در انتخابات دعوت میکرد، باطناً از تحریم آن توسط معترضین خوشحال بود و به نوعی مانند (تعیین مصادیق مجرمانه تحریم انتخابات) نارضایتی بیشتر مردم و تحریم انتخابات توسط معترضین را باعث میشد. این سیاست براین اساس بنا شده بود که بتواند بدون زحمت نامهای مورد نظر خود را از صندوق در آورد .
قدم اول برای تغییر بزرگ اینست که همگی تحریم انتخابات را مردود بدانیم و میدان را به حکومت واگذار نکنیم. بجا است که درمورد مسئله تقلب در انتخابات هم مختصری یاد آور شود. با وجود حضور تعداد 12 تا 15 نفر از سوی دستگاههای اجرایی و نظارت ، به اضافه نمایندگانی که از سوی داوطلبان رقیب بر سر هر صندوق حاضر میشوند و شمارش آرا توسط آنها انجام و ثبت میشود، انجام تقلب سازمان یافته در کشور غیر ممکن است . حکومت با امکانات مهره چینی و رد صلاحیت ها ، نیازی هم به تقلب بیشتر ندارد مگر اینکه مانند انتخابات 88، در مرحله تجمیع آرا، بخواهد نتیجه را بطور کلی عوض کند. همه دیدیم که چگونه طشت رسوائیش از بام افتاد و از فاجعه انتخاب احمدی نژاد و عواقب آن تا چه حد ،از کار خود پشیمان شد.
تغییر بزرگ
با فرا گیر شدن این اصل که: مردم در صورت نبودن نام مورد نظرشان در لیست انتخاباتی، رأی اعتراضی بدهند ، انتخابات فرصتی میشود برای بهم زدن بازی دجالان. حال ببینیم در چنین صورتی هر کدام از عوامل دخیل و ذینفع در انتخابات با چه وضعیت روبرو میشوند.
1. رأی دهندگان: برای هر کدام از رأی دهندگان دهها و شاید صدها دلیل میتواند وجود داشته باشد تا بخواهند اعتراض خود را به علت اینکه از زندگی خود ناراضی هستند و تا بحال کسی به حرف و مسئله آنها توجه نکرده به حکومت رأی منفی بدهند .از اقلیت های قومی و عقیدتی گرفته تا جوانان فاقد شغل و درآمد، فعالین سیاسی در زمینه حقوق کارگران ، اصناف ، زنان ، دانشجویان، زندانیان و غیره ،همه برای کشاندن انتخابات از حالت فرمایشی به راه صحیح دست بالا را دارند. واضح است که در این مقاطع، رأی و نظر بانوان بدلیل ظلم مضاعف به آنها و تعداد رأیشان، از همه بیشتر مؤثر است.
2. حاکمیت و شورای نگهبان: با توجه به فراوانی آرای منفی درانتخاب 92 ،در صورتیکه بدانند رأی دهندگان بازهم به نامزدهای تحمیلی و فرمایشی رأی منفی میدهند متوجه میشوند که ادامه این کار بمعنی سلب صلاحیت شورای نگهبان و خود نظام از سوی مردم است و این یعنی (رفراندم ملی). امری که این شورا و کل حاکمیت در قبال آن هیچ کاری نمیتوانند بکنند. وخامت اوضاع برای شورای نگهبان وحکومت از آنجا بیشتر معلوم میشود که انتخاب سال 92 تنها برای تعیین یکنفر بعنوان رئیس جمهور بود و اکنون باید حدود 380 نفر برای هر دومجلس انتخاب شوند. بنا براین شاید هیئت حاکمه از مَرکب ولایت پیاده شوند و به قانون گرایی روی آورده، نامزدهای احزاب را بپذیرند و قضاوت در مورد آنها را به مردم واگذار کنند. دست نوشته ها، پوستر و یا بنرهایی که ضمن اعلام شرکت حتمی در انتخابات ، شرایط و دلایل دادن رأی اعتراضی را برای هر فرد یا گروه بیان میکنند برای تفهیم وضعیت به اقتدارگرایان بسیار مفید و بجاست. فعالین اجتماعی و معترضین سیاسی بهتر است با کمپین های خود مواضع خود را تا پیش از اعلام اسامی نامزدها توسط حکومت اعلام کنند تا خناسان ، حساب کار دستشان بیاید . حال ممکن است اتحادیه رانت خواران بنِر بزنند یا در تلویزیون برای مقابله با رأی منفی بازهم برنامه بگذارند ، که نتیجه ای از آن نخواهند گرفت.
3. دولت : دولت میداند برای اینکه در مجلس آینده منتخبین مردم بتوانند از آن حمایت کنند باید هم اکنون به وعده های قبلی خود به هر قیمت که شده عمل کند. در صورت اوج گیری کمپین شرکت معترضانه در انتخابات ، دولت دلیل و پشتوانه کامل در اختیار خواهد داشت تا بدون مجامله و اتلاف وقت به سوی حل فوری مسئله زندانیان سیاسی و عقیدتی ، محصورین، فشار بر شخصیتها و گروههای سیاسی قدم بردارد و طبق وظیفه و اختیاراتی که در قانون اساسی دارد، بطور جدی عمل کند.
4. احزاب و گروههای سیاسی: میتوانند بدون نگرانی و دغدغه از رد صلاحیت ها، نمایندگان اصلی خود را معرفی نمایند تا اگر هرکدام رد صلاحیت شدندبتوانند با اعلام نداشتن نامزد در حوزه مربوطه تکلیف طرفداران خود را روشن کنند و آنان به نوبه خود رأی اعتراضی بدهند. آنها که مدعی داشتن اکثریت در جامعه هستند این گوی و این هم میدان.
5. نامزدهای تحمیلی: طیف دست بوسان رحیمی، معاون احمدی نژاد و امثالهم اگر مختصر شعوری داشته باشند میفهمند که حضور آنها در هر حوزه انتخابی باعث پر شدن صندوقها از آرای باطله میشود. در اینصورت شاید با عدم حضور، از آبرو ریزی خود و حکومت جلوگیری کنند. پشتیبانان این نوع نمایندگان هم بیشتر متوجه تغییر اوضاع میشوند و در سازمانهای این چنینی افراد دلسوز، مجال و فرصت می یابند که به اصلاح امور کمک کنند.
6. عنصر خارجی : میفهمد که چون دیگر نمیتواند مانند دیگر کشورها از این ملت در آینده با شبه دموکراسی رأی بگیرد، از توهم بر اندازی به امید برپا کردن حکومت دست نشانده منصرف میشود. این راهکار باید مورد استقبال دولتمردان و همه دست اندر کاران باشد تا با حمایت از خواست مردم در رسیدن به وعده های جنبش مشروطه و انقلاب 57 خود را از مهالک برهانند و به سرنوشت قذافی و صدام دچار نشوند.
7. در صورت معنا دار بودن میزان آرای اعتراضی در هر صندوق یا حوزه انتخاباتی، بازندگان میتوانند با اطمینان در خواست رسیدگی و تجدید انتخابات در آن حوزه را بنمایند.
نکته مهم اینکه از دادن رأی سفید خود داری نموده و برگ رأی را حد اقل با یک ضربدر بزرگ باطل کنیم . از بکار بردن کلمات نا شایست در برگه رأی خود داری و بجای آن از مأمورین و دست اندر کاران بخواهیم برای حفظ شئون نظام و کشور ،امانت دار بوده و بطور شرافتمندانه عمل کنند.
در پایان بد نیست در این لینک به نوعی از دموکراسی که تنها با آرای آگاهانه و مسئولانه متخصصین در هر واحد ، تغییر و اعتلای دائم جامعه و کشور را فراهم میسازد توجه فرموده و آن را ارزیابی نمایید .این سیستم فاقد طبقه یا هیئت حاکمه بوده و حاکمیت ملی در قانون و سیستم اجرایی آن است است. در زمان خواندن این مقاله آن چه را از انواع دموکراسی در ذهن دارید موقتا فراموش نمایید، دلیل آن را در صورت مطالعه متوجه خواهید شد.
امیر رضا صیاد