از آغاز روز حال خوشی نداشتم و دل دردهای وحشتناکی به سراغم می آمد ، ترسم از این بود که نتوانم خود را به مراسم این جوان جان داده براه آزادی میهن برسانم . اما هر چه نیرو و توان داشتم یکجا جمع کردم و همراه شاهین براه افتادم ، باران شدیدی می بارید و گویا آسمان نیز سوگوار این جوان بی جرم و گناه بود که بدست پلیس فتا کشته شد . در آغاز بر سر مزارش رفتیم و کسی نبود و خانواده و دوستان همه رفته بودند و آثارشان با گل ها برجای مانده بود . پس از آن به خانه مادر پایداری ، گوهر بانو بازگشتیم . هنوز دکتر ملکی نرفته بود و در حال خداحافظی بود که مادر ریحانه جباری نیز رسید . گروهی از دوستان نرفته بودند که ما نیز به آنها ملحق شدیم . دکتر جداری فروغی هم پس از ما رسید . بانو شعله مادر ریحانه ، شعر: ( مرغ سحر ناله
سر کن ) را با هم آوایی جمع خواند ، بسیار زیبا و پرسوز و گداز بود . سپس دختر دوست گرامی پویا جگروند نیز شعری زیبا را که برای ستار سروده بود برای همه خواند . رضا نعمتی همراه همسر و فرزند ، فرشی گرامی ،و چند دوست دیگر همراه گوهربانو و سحر گرامی خواهر ستار و برادرش بودند . عکس ها و فیلم های مراسم در حال انتشار از سوی دوستان شرکت کننده است . اینجا ایران ، رباط کریم ، خانه گوهر بانو مادر ستار بهشتی و سحر گرامی خواهرش ......
از آغاز روز حال خوشی نداشتم و دل دردهای وحشتناکی به سراغم می آمد ، ترسم از این بود که نتوانم خود را به مراسم این جوان جان داده براه آزادی میهن برسانم . اما هر چه نیرو و توان داشتم یکجا جمع کردم و همراه شاهین براه افتادم ، باران شدیدی می بارید و گویا آسمان نیز سوگوار این جوان بی جرم و گناه بود که بدست پلیس فتا کشته شد . در آغاز بر سر مزارش رفتیم و کسی نبود و خانواده و دوستان همه رفته بودند و آثارشان با گل ها برجای مانده بود . پس از آن به خانه مادر پایداری ، گوهر بانو بازگشتیم . هنوز دکتر ملکی نرفته بود و در حال خداحافظی بود که مادر ریحانه جباری نیز رسید . گروهی از دوستان نرفته بودند که ما نیز به آنها ملحق شدیم . دکتر جداری فروغی هم پس از ما رسید . بانو شعله مادر ریحانه ، شعر: ( مرغ سحر ناله 
نظرات
ارسال یک نظر